fucking house 3(vminkook)

3.5K 281 38
                                    

های گایز...پیج اینستا برای ارتباط بیشتر راه اندازی شد....
ریکوئست بدین ...یکم که بالا رفتیم پیجو باز میکنیم..
@oti_mm
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

Jimmin pov
+وای هیونگ...یهو در بسته شد..برق رفت...تازههه...تا اومدم برقو روشن کنم انگار یکی زد در باسنم...
#من نمیفهمم چرا اصن باید از پیشمون بری که این قضایا پیش بیاد؟؟؟
+هیونگ من دیگه ۲۶ سالمه..میخواستم مستقل باشم...
#دوسال دقیقا داری همینا رو تحویلم میدی...دیگه کاریه که کردی....دیگه بحث فایده نداره...راستی..بسته های غذا رو گذاشتم تو یخچال..بعدا گرمشون کن بخور....
+ممنون هیونگ....تو بهترینی....
#کمتر زبون بریز موچی....من باید برم..کاری نداری؟؟
+نوپ.......بازم بیا اینجا....
هیونگ سری تکون داد و از خونه رفت بیرون...
+هرسری باید ای بحث و داشته باشیم اخه...هوففف....
دقیقا دوهفته از وقتی تو این خونه هستم میگذره....روز اول بعد از چیدن اتاق مخصوص که اونجوری شد...بعدش هر وقت میرم تو اتاق یه چیزی میشه....یه دفعه وسایلم میفتن....حس میکنم چن نفر دارن نگام میکنن......موقع ارضا شدن حس میکنم چن تا دست روی بدنم کشیده میشن....
اینا رو نمیتونستم به هیونگم بگم که....
هوفففف.....
از تو اشپز خونه یه بسته چیپس برداشتم و برگشتم تا از اونجا برم بیرون که با دو جفت چشم مواجه شدم‌‌‌‌.....
+هولی شتتتتت......
با گفتن این جمله دادی کشیدم و بسته چیپس از دستم افتاد...
+شما ها دیگه کدوم خرایی هستین؟؟؟ تو خونه من چه غلطی میکنین؟؟؟؟
×سلام جیمینی.....من تهیونگم و اینم جونگ کوکه‌‌.....و درباره اینکه اینجا چیکار میکنیم.‌‌‌...خوب...نا از اول اینجا بودیم پسر...تو اومدی تو خونه ما......
+ها؟؟؟
_گیراییش در حد جلبک دریاییه...
×پاشو پاشو بیا بریم برات توضیح بدم...
گیج و ویج از از جام پاشدم و دنبالش رفتم....
صبر کن ببینم....من دارم چه گوهی میخورم؟؟؟دوتا غریبه اومدن تو خونم و میگن بیا برات توضیح میدیم؟؟؟وات دفاک؟؟؟
+بگین اینجا چه غلطی میکنین...من رزمی کارم....
اون دوتا انگار که چیز خنده داری براشون گفته باشم زدن زیرخنده...‌
عصبی جلو رفنم و یه لگد چرخشی بع اون گندهه زدم ولی با چیزی که دیدم از پشت افتادم زمین....
+ا..ازت..ر...رد...ش...د....
چشماشو چرخوند و بی حوصله نگام کرد...
_میخواستی چی بشه پس؟؟؟روحم دیگه....
خشک شده بهشون نگاه کردم...
یهو زدم زیرخنده...
+واییی....هرهرهر.....شما روحین...هرهر...شما روحین...هرهر....شما...هر....رو...حین....هر...هر...
خندم بند اومده بود.....
با تردید دستمو بردم جلو و در کمال تعجب ازش رد شد....
رو اونیکی هم امتحان کردم...
+واقعا...رد شد...!!!!!!!
×یپ...رد شد...راستش یه بیست سال پیش ما تو یه تصادف رو به روی این خونه مردیم و از همون موقع اینجا مستقر شدیم....بعد از اونم نزاشتیم کسی بیشتر از یه هفته اینجا زندگی کنه...میدونی چرا تورو نگه داشتیم.؟؟
همونجوری خشک شده بهش نگاه کردم.....
× هوممم.....چون جذاب بودی.....
+........
×مردی؟؟؟؟
_ فک کنم جیبوتی سکته کرد....
×نههههه....من جیبوتی میخوامممممم...
+الان داری میگی شما دوتا روحین و از اول اینجا بودین....رفتن برق اتاق...بسته شدن در...چشمایی که داشتن سوراخم میکردن....دستایی که رو بدنم کشیده میشدن....همشون شما بودین..؟؟؟؟
_ دقیقا....بالاخره از اون مغزت کار کشیدی جیبوتی....
یهو عصبی داد زدم...
+انترای هیززززز......شما حق نداشتین منو نگاه کنینننننن.....
Kook pov
با چیزی که گفت هردومون هنگ کردم...
_این الان نباید طبیعتا بترسه و غش کنه؟؟؟؟
×کلا با همه فرق داره....
+جواب منو بدینننننن......همه چیو دیدین؟؟
_اگه منظورت ار همه چیز اون پورن های زنده ایه که اجرا میکردی...خوب اره دیدیم....
+شما..شما عوضیای هورنیی....
با قدم های محکم به سمت اتاق مخصوص خودش رفت...
×خودش با پای خودش رفت تو دهن شیر...به،من هیچ ربطی نداره...
به حرفش خندیدم و پشت سر جیبوتی رفتیم توی اتاق...در و بستم و قفلش کردم....
+هی هی صبر کن ببینم..شما چجوری به در دست زدین؟؟؟
_ هر روحی تو جایی که زندگی میکنه یه مکان امن داره....تو اونجا میتونه به هرچیزی دست بزنه و اثرات حضورشو باقی بزاره....این اتاق مکان امنه ماعه...
+صبر کن ببینم...ینی میخوای بگی این سفیدی هایی که من روزی چند بار از این اتاق پاک میکنم کار شما دوتاست؟؟؟؟
×یه درصد هم شک نکن....
Jimmin pov
شوک زده به حرفاشون فکر کردم....
تو این مدت من رسما با دوتا روح هورنی زندگی میکردم؟؟
ریلی؟؟؟
اصن چرا من اینقد راحت با این قضیه کنار اومدم؟؟؟
طبیعتا نباید الان بترسم؟؟؟
پس چرا بیشتر از ترسیدم دلم میخواد این دوتا به فاکم بدن؟؟؟؟
ودف؟؟؟؟ همین الان اعتراف کردم میخوام توسط دوتاروح هورنی به فاک برم؟؟؟؟؟؟؟
ها؟؟؟؟؟
اوکی.....از دست رفتم..
+شما...گفتین از من خوشتون اومده؟؟؟؟
با کمی مکث پرسیدم...
_اره...چرا که نه....
× یپ.....بوتتو دوست دارم..‌
+یااا....
با نزدیک شدن اون دوتا حرفمو خوردم...‌‌
+دا..دارین چیکار.‌..میکنین؟؟؟
×کاری که از اول میخواستیم بکنیم....
با گیر کردم بین اون دوتا از شدت شوک خشکم زد...
من...الان...بین...دوتا روح...پرس ....شدم؟؟؟؟
دوتا....روح؟؟؟
وقراره به فاک برم؟؟؟؟؟؟

ادامه دارد....
..............................
های گوگولیای مامان....بابت تاخیر عذر میخواممممم.....
پارت بعد اسمات در راه است به شدت..😈😈😈
در انتظار بمانید تا بدانید سرنوشت جیبوتی با کوکوی چه میشود......
ووت و کامنت یادتون نره عزیزانم.....

با تچکر😈

ONE SHOTS OF COUPLESWhere stories live. Discover now