مطمئنم از ترس اینجوری میکوبی:))P9

781 118 12
                                    

قبل از اینکه شروع کنین میخواستم بگم میشه اخر فیکو بخونین مهمه:/!
بعضیا میخونن بعضیام مث خودم گشادن ولی بخونین افرین دلبندان:]
(وی برای دنس ریمیکس باتر جون داد🚶🏻‍♂️)
.
.
.
.
روی تختش نشسته بود و ب اتفاقات دیروز فکر میکرد...

از دیروز جفت مشکوکشو ندیده بود...ولی ذهنش ناخوداگاه مدام سمت حرفای اون میرفت.

ینی ممکن بود حق با اون مرد باشه؟

دست روی قلب خلوچلش که با شدت میکوبید گذاشت...مطمئنن اون فقط ترسیده بود...فقط از درست بودن حرف مرد ترسیده بود...چیز دیگه ای نبود...بود؟نه نه نبود...قطعا نبود...البته اینا حرفایی بود که اون پسر به خودش میزد تا خودشو گول بزنه...نه چیز دیگ:)))تَه تَه دلش خودشم میدونست قلبش چرا اونجوری میزنه!
ولی نمیخواست قبول کنه!

فلش بک↺
هنوزم درحال تعقیب کردن اون مرد بود.

هرجا که میرفت...توی اشپزخونه،توی سالن رقص پایین،توی حال طبقه سوم،ولی اون پسر هنوزم داشت تعقیبش میکرد...و احتمالانم با خودش فکر میکرد چقد تو قایم شدن ماهر و حرفه ایه

مرد به وضوح اونو میدید، به وضوح اونو بو میکشید به وضوح حسش میکرد...حتی شاه یه دور تصمیم گرفت با دوییدن و اینور اونور رفتن رد خودشو از بین ببره ولی امگا همچنان پا به پاش میومد...

هوف کلافه ای کشید و بالاخره سرجاش ایستاد!
بعد از ضربه نسبتا ارومی که به پشتش خورد و صدای افتادنو اخی که بلند شد مطمئن شد پسر کوچیک تر حواسش جای دیگه ای بوده و متوجه ایستادن اون نشده...

سمت پسر بانی فیصی برگشت که روی زمین افتاده بود و باسنشو میمالید...خیلی خشک گفت:

+نمیخوای دست از تعقیب کردن مثلا مخفیانت برداری؟؟

پسر کوچیک تر گیج از روی زمین بلند شد زانوها و پشت رونشو برای رهایی از خاک روی زمین تکوند و درجواب گفت:

-تو ام نمیخوای به جفتت کمک کنی از روی زمین بلند بشه؟؟؟ بعدشم منظورت از تعقیب چیه؟

الفا پوزخندی زد،دستاشو توی جیباش فرو برد بدون توجه به پسر دوباره راه رفتنو از سر گرفت...

+تقریبا 2 ساعتی هست هرجا میرم داری دنبالم میای...تو دنیای شما ب این کار چی میگن؟؟؟

جونگ کوک با یه قیافه ودف به مرد روبروش نگاه کرد...از چه سمی حرف میزد؟
- :|....دنبالت دارم میام چون تو جفتمی و من نمیدونم کجام و کجا باید برم و تازههههه من کلیییی سواال دارم که میخوام ازت بپرسم!

مرد یه تای ابروشو بالا داد و گفت:
+و چرا فکر کردی من به سوالاتت جواب میدم؟

-چون تو جفتمی؟
کوک با شک پرسید و سرعت قدماشو برای رسیدن به مرد بیشتر کرد!

𝐓𝐋𝐀𝐌𝐃(𝐕𝐊)Where stories live. Discover now