گایزززززززززز
عرررررررررررر قنیکقنبککفنینینبنی نویسنده آگوست آپ کردهههههه قنییننینقکبجقکبجقکیجبنیجگمیگیمزگییمنیمیمیمیی
هیچی بهتر از اين نیست که بیدار بشی ببینی فیک مورد علاقت آپ شده😭😭😭
خیلی پدسگین ک چپتری ک من یه سال و خردی واسش صبر کردمو قراره مفت مفت بگیرین😭🔪🔪الان من واسه پیرسینگ جئون عر بزنم یا واسه این قنتیقحیتینیکینتییح چطوریع که بیگ هیت(مرگ بر هایب) بازو رو سانسور میکنه ولی میزاره این مرتیکه اینطوری اعصاب و روان ما رو انگشت کنه–
جانگکوک بین اجساد نشسته، پیراهن سفیدش با خونی که از شونه چپش میچکه لکه دار شده. نگاهش روی نگاه بی روح مادرش قفل شده که هنوز هم بین تاریکی دنبال جانگکوک میگرده.
اشک دیگه ای از چشمش میچکه و جانگکوک بینیش رو پاک می کنه و دستش رو جلو میبره تا چشمهای مادرش رو ببنده.
پوستش همین الان هم در مقایسه با جانگکوک زیادی سرده. جانگکوک با ملایمت موهاش رو باز می کنه تا دستش رو بین ساقه های مشکی درخشانش بکشه. نرمی موهاش تضاد سنگینی با تیزی موقعیت اطرافش داره. جانگکوک بینیش رو بالا میکشه و رهاش می کنه.
از جاش بلند میشه و برای اولین بار از زمانی که چراغها روشن شدن به اطرافش نگاه می کنه. اون تو یه میدان جنگ ایستاده، خرابهای پر از اجساد. زمین با ترکیبی از شیشه، غذای له شده، شامپاین و شراب و خون پوشیده شده.
جانگکوک از همهاش عبور می کنه و دنبال چیز خاصی میگرده. شخص خاصی.
تهیونگ کنار استیج نشسته، سیگاری تو دستشه و دودش از بین لبهاش خارج میشه تا در هوا پیچ بخوره. نگاهش روی صحنه قتل عام جلوش متمرکز شده، بدون اینکه واقعا چیزی ببینه. چشمهای آبی پرنگش که پشت موهای فیروزهایش پنهان شده خالی از رنگه. نقاشیای زنده ولی بی جون. مجسمهای از زیباترین هنرِ دست.
جانگکوک به آرومی به سمتش میره و دستهاش رو داخل جیبش میبره. درست تو مسیر نگاه تهیونگ متوقف میشه.
تهیونگ به آرومی سرش رو بالا میاره، مردمکهاش به بدن جانگکوک چنگ میندازن و بالاتر میرن تا اینکه به نگاهش قفل میشن.
جانگکوک چیزی نمیگه. تهیونگ هم چیزی نمیگه. فقط به هم خیره شدن و بدون بیان کلمه ای ارتباط برقرار میکنن.
در نهایت، جانگکوک میچرخه و از اتاق خارج میشه. میتونه بشنوه که تهیونگ داره با فاصله کمی دنبالش میاد.
جانگکوک اونها رو به سمت منطقه پرسنل هدایت می کنه و از کنار افراد گوآن که دنبال مامورانی که ممکنه پنهان شده باشن میگردن عبور می کنه. اتاق خالیای پیدا میکنه، یه جور انبار ادویه که چراغش روشن نشده.
وارد اتاق میشه و کنار در منتظر میمونه. تهیونگ وارد میشه و سرش رو برمیگردونه تا با سکوتش بپرسه که اینجا چیکار میکنن. جانگکوک جوابی نمیده. در عوض در رو میبنده و اونها در تاریکی مطلق گیر میندازه.
YOU ARE READING
Agust D 2
Actionفصل دوم آگوست دی.فیک ترجمه شده. یونگی داره بیخیال میشه. داره آگوست رو رها میکنه. چون با وجود آفتاب، درخت های نخل و دریا، کی به یه آدم کش نیاز داره؟ ولی به شکل بی رحمانه ای بهش یادآوری میشه نمیتونه از هویتش فرار کنه، نه تا یه میلیون سال دیگه. چون به...