Part 49

20 3 0
                                    

کریس روبروی لوهان نشست و بهش خیره شد،اما اون چشماش رو میدزدید و اخم کرده بود؛ کریس نفسش رو با صدا از دماغش بیرون داد و به جلو خم شد

_ هیچ حرفی نمیخوای بزنی؟

لوهان یکم جابجا شد و بعد با قیافه حق به جانب سرش رو بلند کرد

_ یاااااااا،تو هر چی دلت خواست بهم گفتی،توام باید معذرت بخوای

کریس خنده ی ناباورانه ای به پررویی برادرش کرد و یکم جلوتر رفت

_ تو چرا انقدر پررویی؟ تو باید معذرت بخوای!

لوهان چشماشو چرخوند

_ اول تو بگو،بعد منم میگم

_ لوهان چپ و راستت میکنم ها،داری بخاطر معذرت خواهی هات هم ازم باج میگیری؟ چرا قبول نداری اشتباه کردی؟

لوهان گاردش رو شکست و وا رفت

_ من نگفتم اشتباهم رو قبول ندارم،قبولش دارم،اوکی بخاطرشم عذر میخوام من خیلی بد باهات حرف زدم،اما هیونگ من کل این مدت همه چیزو تحمل کردم بخاطر تو و مامان،اما اون حتی توی این مدت یه بارم باهام حرف نزده،در حالیکه..

مکث طولانی کرد که کریس رو به پرسیدن وا داشت

_ در حالیکه چی؟

زیر چشمی نگاش کرد

_ در حالیکه اون با چانیول و دوستات حرف زده!

کریس چند بار پلک زد

_ لوهان،بهم گوش بده،تمام حواست رو بده به من،باشه؟ ببین یه چیزایی هست که تو نمیدونی،منم نمیتونم بهت بگمش،لوهان گاهی آدما مجبورن پنهون کاری کنن تا قضیه درست پیش بره،کی گفته تجربه کردن همه چیز خوبه؟ کی گفته فهمیدن همه چی خوبه؟ کجای نترس بودن خوبه؟ من میگم نیست لوهان،ترس ها گاهی نقش محافظ و نگهبان تو رو دارن که از اتفاقات بد و هولناک دورت میکنن،بعضی چیزا هستن که تجربه کردنشون برات یه عمر پشیمونی داره و تو مجبوری باهاش تمام عمرت عذاب بکشی،اما با تجربه نکردنش فقط شاید با خودت بگی حالا کاش اونم تجربه میکردم،اما با تجربه نکردنش دیگه عذابی نداری عزیزم، فهمیدن و علم داشتن زیاد باعث میشه تو خیلی خوب همه چی رو درک کنی،راحت از همه چی سر دربیاری و این به ندرت آدم رو میکشه،درک همه چی برای یه انسان مثل گنجایش یه لیوانه که وقتی آب توش زیاد باش سر میره،من نمیخوام صبر تو سر بره،نمیخوام عشق و علاقه ات سر بره،نمیخوام مهربونیت سر بره لوهان،میخوام قد گنجایشت بدونی،نه بیشتر از اون،این برای توئه باور کن!

لوهان نفس عمیقی کشید و سر تکون داد،شایدم حق با کریس بود،اما نه اونجوری که اون میخواست،جوری که خود لوهان میخواست،جوری که باید سکوت میکردی تا وقتش برسه،در هر صورت لوهان فکر میکرد که گنجایش هر چیزی رو داره،اما قرار نبود اینو به کریس یا کس دیگه ای بگه،پس سعی کرد بحث رو عوض کنه

Gray Heart Where stories live. Discover now