88

43 9 0
                                    

تصویری که لویی مقابل خودش میدید احتمالا صحنه ایده آل فیلم های خانوادگی بود . پدرش، پدر بی وفایی که سال ها هیولای کابوس های لویی بود کنار پسرش، دایان ایستاده بود و با لبخندی که اگر کمی دیگه گشاد تر میشد دهانش رو پاره میکرد با یک طناب زخیم و یک لاستیک قدیمی تاپ درختی درست میکرد ، دایان هم در سکوت اونجا ایستاده بود ، اشتیاقی از خودش نشون نمیداد اما همه میدونستن همین که بی هیچ حرفی مکان رو ترک نمیکنه یعنی کنجکاوی و علاقه مندی . لویی کم‌ کم داشت به اخلاق های شیرین اما سرد و درونگرایانه اش عادت میکرد

هری که کنار خودش و پشت در شیشه اش ساختمون ایستاده بود با نگرانی ناخنش رو به لب گرفت و گفت

_ بچم نیوفته یه وقت ؟

لویی با اینکه خودش هم نگران این مسئله بود ماگ قهوه اش رو بالا گرفت و بهش اطمینان داد

_ نگران نباش من که بچه بودم هیچوقت نیوفتادم

_ چرا حرف مفت میزنی مرتیکه خر ؟! تو بابات رو از وقتی ده روزه بودی ندیدی !

هری با همون لحن مضطرب و انگشتی که به لبش بود این رو گفت و حتی نگاهش رو از رو به رو نگرفت ، ماگ لویی روی لبش خشک شد و با اینکه کلمات هری کمی تلخ بودند اما تا حدودی خنده اش گرفت

_ ببخشید فقط میخواستم آرومت کنم ! بیخیال هز، بذار اون پیرمرد هر کاری که نتونست برای من بکنه رو برای پسرم بکنه

_ ولی اگه بیوفته چی ؟

لویی تماشا کرد که دایان با کمک پدربزرگش روی تاپ نشست و اون مرد هم برای آزمایش چند بار آروم هلش داد

_ اولا که ارتفاعش خیلی کمه ، دوما که معلومه مراقبشه و سوما، حتی اگر هم بیوفته ... خب مگه چی میشه ؟ خود من روی تنم هزار تا زخم دارم که مال بچگیمه ، اصلا مگه میشه بدون خط و خش بچگی کرد و خوش گذروند ؟!

هری تنها نفسش رو بیرون فوت کرد ، بله، میدونست هیچ اتفاق جدی یا خطرناکی در صورت سقوط برای کوچک مردش نمی‌افته اما باز هم دلش نمیخواست حتی یک خراش یا کبودی کمرنگ روی بدنش ببینه

امیلی - هی زوج عاشق، گوشی یکیتون داره خودکشی میکنه !

لویی به عقب برگشت و دید موبایلش روی میز وسط سالن به قول امیلی داره خودکشی میکنه . با تصور یک تماس کاری دیگه اخمی به صورت آورد اما در کمال تعجب ..‌. لیام بود

کمی به صفحه اش خیره موند ، جدا نمیدونست پاسخ دادن بهش کار درستیه یا نه ؟ نگران بود با این یکی هم درگیر بشه ، البته مطمئنا زین انقدری به بلوغ شخصیتی رسیده بود که لیام رو نفرسته از قول اون دعواش کنه اون هم وقتی که مردک عوضی حتی از خودش دفاع هم نکرد اما اگر این اتفاق برای هری افتاده بود شخصا براش مهم نبود که هری ازش میخواد که توی دعوا دخالت کنه یا نه، اون حرومزاده رو از صحنه روزگار محو میکرد و نه پشت تلفن بلکه رودررو !

Black Sea Where stories live. Discover now