{4:34 p.m}

1K 209 71
                                    

{مادر مفتخر ;) }

 

مامان: سلام لیام

لیام: صلام مامان

لیام: دلم واست تنگ شده

لیام: آمیش یو هاهاها

مامان: آره آره، منم دلم برات تنگ شده

مامان: لازمه یه چیزی ازت بپرسم

مامان:به عنوان یه مادر که تورو بزرگت کرده و پرورشت داده ، اعتقاد این چیز سختیه برای انجام دادن اگه تو منو از یه چیز مشخص مطلع کنی

لیام: اممم البته

لیام: اون چیه؟

مامان: به پروستاتش ضربه زدی؟

لیام: چی؟

لیام: زین؟

لیام: البته که زدم

مامان: پسر خودمی

لیام: نایل بعت گفد،درستع

مامان: معلومه که اون گفت

لیام: کیر

لیام: اوه

لیام: لعنتت کنن اتو کارکت هاها/

لیام: من میخاستم بنویسم شیر

مامان: لیام، من ننتم، احمق که نیسدم

لیام: باشه ببخشید

■■■■■■
چه مامان اوپنی😑
منم ازینا میخام😻
حالا ننه من همین کتابو بخونه کونم میذاره😐

به ساعتهای هر چپتر دقت کنید ⏰

اگه نمیدونید اتو کارکت همون سیستم کیبورد گوشیه که اگه اشتباه بنویسی خوش خودکار تصحیح میکنه✏

ilysm [ZIAM]Where stories live. Discover now