I am reading Or I want to read
20 stories
𑁍᪥Spiraea𑁍᪥ by fujinsasha
𑁍᪥Spiraea𑁍᪥
fujinsasha
  • Reads 104,482
  • Votes 21,134
  • Parts 46
بکهیون علی‌رغم سختی‌ها امگای خوشبختی بود. تو یه محله قدیمی و صمیمی به همراه برادر کوچیک‌ترش زندگی میکرد و توی زندگیش فقط دنبال یک چیز بود، آرامش. منتظر بود آلفایی که از نوجوونی به‌همدیگه علاقه داشتن بهش پیشنهاد بده تا جورچین خوشبختی ناچیزش، کامل بشه. ولی همه‌چیز شروع به دگرگونی کرد و به ویرانی رسید وقتی رفتار نامزدش عجیب شد و سروکله آلفایی با عطر سدار لبنانی تو زندگیش پیدا شد... . . ‌. اسم: اسپیریا᪥𑁍 کاپل‌ها: چانبک، هونهان، چانگمین&تهیانگ ژانر: امگاورس، رومنس، درام، مافیایی (محدودیت سنی +18🔞) نویسنده: #SASHA
The tormentor[Completed] by sabaajp
The tormentor[Completed]
sabaajp
  • Reads 176,140
  • Votes 29,945
  • Parts 70
شکنجه گر ژانر: عاشقانه، رمنس، معمایی، مافیایی، انگست، اسمات🔞 کاپلها: چانبک، هونهان، ویکوک ******************* بک سفید و چان سیاه بک شاد و چان خنثی بک عاشق و چان سرد بک ظریف و چان قوی بک خیلی تلاش کرد لبخند رو به لبهای چانیول بداخلاقش برگردونه ولی نمیدونست بهای همچین کاری این میشه که لبخند برای همیشه از روی لبهای خودش پاک شه ************************* برشی از داستان: بکهیون تلخندی زد و روی برگه ای که جلوش بود نوشت: من زیاد میخندیدم...شاد بودم... یه آدم سرشار از شور زندگی با آرزوهای زیاد... دروغ نیست اگه بگم چانیول رو از همه ی دنیا بیشتر دوست داشتم و فکر میکردم میتونه دربرابر تمام دنیا ازم محافظت کنه. ولی اون پسر به مرور زمان تغییر کرد...بدجنس شد و اذیتم کرد.عاشقم بود یا نه رو نمیدونم اما میدونم که الان ازم متنفره... قبلا عاشق صدام بود و هرکاری میکرد که صدای خندم رو بشنوه و ازم میخواست براش حرف بزنم اما بعد از اینکه صدای داد و التماسهامو وقتی زیردست و پاش کتک میخوردمو شنید و خوشش نیومد دهنمو بست و بارها سرم داد زد تا صدامو ببرم و ساکت شم و من هم...ساکت شدم...برای همیشه... ********************* 🌸 𝕨𝕣𝕚𝕥𝕖𝕣'𝕤 𝕔𝕙𝕒𝕟𝕟𝕖𝕝 :@𝚜𝚊𝚋𝚜𝚊𝚋_𝚒𝚗𝚏𝚎𝚛𝚗𝚊𝚕🌸
Hallow Hearts (Chanbaek) by ByunRiyan
Hallow Hearts (Chanbaek)
ByunRiyan
  • Reads 6,894
  • Votes 1,107
  • Parts 34
ژانر: جنایی، معمایی، رمنس (کمی فلاف) کاپل اصلی:چانبک کاپل فرعی:کایسو، کایهون (فیکشن تا اطلاع ثانوی در دست ادیت میباشد) دنیایی که دور بکهیون ساخته شده یکم غیر واقعیه‌. ولی اون دوست پسر جنتلمنش چانیولو داره، فقط یه مشکلی وجود داره... چانیول یه پلیسه و اینو به بکهیونش نگفته. تا کی این راز پنهان میمونه؟ بعد از برملا شدنش...آیا چیزای دیگه ای هم هست که مخفی شده باشه و باعث شه دنیای قشنگ و دوست داشتنی ای که بکهیون توی سرش ساخته بود فروبریزه؟ بخشی از فیکشن: اینبار توی ذهنش دیگه مقاومتی نکرد اما با حرکت لب های مرد و بوسه ای که روی انگشتش گذاشته بود شوکه انگشتشو کشید کنار‌. -عه بیداری...یه ..یه سوسک داشت میرفت تو دهنت. بکهیون که شوکه فاصله گرفته بود با وحشت گفت و منتظر این بود که چان باور کنه. -سوسکه رو چال لپم و دماغمم بود؟ موهامو هم کنار زد؟عجب سوسکی بود..چه قدر دوست داشتنی. -------- کنار هر جسد یه نقاشی باقی میگذاره، پلیس نمیدونه چه خبره اما حدس هایی هست، مردی دیوانه ی نقاشی.. جسد هایی بی نام و انگشت هایی که قطع شدن، قاتل حتما دچار اختلالات روانی بوده و حالا که به تولد یکی از اعضای پلیس، پارک چانیول اشاره میکرد همه چیز عجیب تر شد. قاتل چانیول رو میشناخت؟ 🥇Baekhyun 🥈chanbaek 🥇hunho/هونهو
Lie by byunmihee
Lie
byunmihee
  • Reads 5,557
  • Votes 1,479
  • Parts 22
همیشه فکر می‌کردم من مثل یه جزیره‌م که با آب احاطه شده‌، با این تفاوت که دریای اطراف من، آدم‌هایی بودن که دروغ می‌گفتن. مدتی که گذشت فهمیدم در واقع این جزیره است که به خودش دروغ می‌گه، از عمق آب در‌اومده؛ ولی خودش رو خشکی می‌دونه. فقط کافیه تا سطح آب یه مقدار بالا بیاد تا جزیره کاملا غرق شه. چه اشتباهی بدتر از دروغ گفتن به خودت؟ [ChanBaek]
ᴘᴇʀɪᴘᴇᴛᴇɪᴀ by csyncc
ᴘᴇʀɪᴘᴇᴛᴇɪᴀ
csyncc
  • Reads 3,713
  • Votes 872
  • Parts 8
ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋ ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, sʟɪᴄᴇ ᴏғ ʟɪғᴇ, sᴍᴜᴛ ᴡʀɪᴛᴇʀ: ᴄᴄ * اینجا یه نقطه‌ی بی‌بازگشت برای کساییه که میخوان زندگیشون طور دیگه‌ای باشه. چانیول یه دانشجوی عکاس و تازه‌کاره که دنبال ترقی و پیشرفته اما به عنوان یه انسان زیادی بدشانسه و همیشه بدون این‌که بخواد گند میزنه. بکهیون وارث گروه بیون‌ها، یه مرد جوون و پرتلاشه که هرگز اشتباه نکرده و با تمام توان به سمت موفقیت می‌تازه. تلاقی خط سرنوشت اون‌ها، بدون این‌که بخوان به یه رسوایی بزرگ ختم میشه. چانیول برای اولین بار توی زندگی می‌فهمه خوش‌شانسی چه شکلیه و تمام زندگی بکهیون زیر و رو میشه...
•• Supreme ••  by SilverBunny6104
•• Supreme ••
SilverBunny6104
  • Reads 410,433
  • Votes 112,087
  • Parts 79
آلفاها همیشه نژاد برتر بودن. این یه اصل بود. همه این رو می‌دونستن. اما اگه این جایگاه همیشگی توسط یه نژاد دیگه تکون بخوره دنیا چه شکلی میشه؟ ♟ • فیکشن : #Supreme ♟ • کاپل‌ها : چانبک.ویکوک.کایسو ♟ • ژانر: امگاورس. درام. رمنس ♟ • محدودیت سنی : 🔞 ♟ • نویسنده : @SilverBunny 🐰
Ananda by ByunRiyan
Ananda
ByunRiyan
  • Reads 2,202
  • Votes 459
  • Parts 15
♧⃞ Ananda♧⃞ ♧⃞عنوان: آناندا•°• ♧⃞ژانر: روانشناسی° رمنس• امگاورس° اسمات• ♧⃞کاپل‌: سکایهون، چانبک ♧⃞نویسنده: #Riyan ♧⃞KᗩIᕼᑌᑎ°•°•🥊 •|کیم جونگین، یه آلفای خون خالص و بوکسر معروفه. توی آخرین مسابقه‌ش به طرز عجیبی میبازه و در کنارش، زندگی و حرفه‌ش رو هم از دست میده. به طوری که کنار دنده‌های خورد شده‌اش، یک روانشناس تشخیص میده که گرگش داره میمیره. •|-یه دسته گل لوندر؟ برای اون خریده؟ -هر وقت که بخواد به کسی نزدیک بشه یه دسته گل میگرفت، مطمئنم که تو هم گرفتیش. -آره..ولی نمیدونستم برای مراجعه‌کنندش هم گل میخره... ♧⃞ᑕᕼᗩᑎᗷᗩEK°●•°•🍒 •|منیجر یه بوکسر عصبی بودن واقعا نیازمند تحمل و احساسات کنترل شده‌ست، این برای چانیولی که برادرش روانشناس بود واقعاهم سخت نبود. آلفای مهربون و خونسردی که با دو رایحه کهربا و آناناسش، میتونست دل هر فردیو مجاب کنه، به طوری که فیزیوتراپ بوکسر دوست داشتنی هم، روش کراش داره. •|مطمئنا اگه چانیول بفهمه نزدیک شدن به اون فیزیوتراپ نقشه برادرش بوده قرار نیست اتفاقای خوبی بیفته، و شاید هم، نقشه سرنوشت این بوده؟
Infernal company [Completed] by sabaajp
Infernal company [Completed]
sabaajp
  • Reads 137,961
  • Votes 30,372
  • Parts 99
کمپانی جهنمی ژانر: زندگی اجتماعی،ماجرایی،رومنس،اسمات🔞 کاپل ها: چانبک،کایسو،هونهان ************* خلاصه: یه مهندس معمار بیکار و تنها به اسم بکهیون که دنبال کار میگرده تا بتونه اجاره خونه‌اش رو بده و یه مرد قدرتمند و پولدار به اسم پارک چانیول که رئیس یکی از بزرگترین کمپانی های طراحی داخلی در کشور کره‌اس. چی میشه اگه فردی مثل بکهیون که مخالف معیارهای پارک چانیوله و به شدت هم ازش متنفره به زور تو کمپانیش استخدام بشه؟ اون هم به عنوان یه کارمند ویژه در کمپانی ای که یکی از بزرگترین رقیبهای کمپانی خانوادگی خودشه... ___________________________________________ _خیلی داری انرژی میذاری پارک.خودت به زودی خسته میشی. _ازت متنفرم بیون.به اندازه ی تک تک سلول های بدنم ازت متنفرم اما نه به یک سری دلایل تخمی.و بهت اطمینان میدم نفرتم اونقدر زیاد هست که تا آخرین نفسم از انرژیم براش استفاده کنم و خسته نشم. ___________________________________________ _بک پسر توعه بیون،هرچقدر از خودت بیشتر دورش کنی من بهش نزدیک تر میشم...اونقدر نزدیک که دیگه فاصله ای بینمون نمونه.کاری میکنم که پسرت با دستای خودش فرمانرواییت رو نابود کنه... ************** 🌸 𝕨𝕣𝕚𝕥𝕖𝕣'𝕤 𝕔𝕙𝕒𝕟𝕟𝕖𝕝 :@𝚜𝚊𝚋𝚜𝚊𝚋_𝚒𝚗𝚏𝚎𝚛𝚗𝚊𝚕🌸
LENORA ✧ by ByunHera6104
LENORA ✧
ByunHera6104
  • Reads 30,002
  • Votes 4,955
  • Parts 44
خلاصه ؛ داستانی ترکیبی از غم و خوشی که حقایق رو بیان میکنه... دو مرد که کلمه‌ی تضاد رو در کنارِ هم معنا میکنن. یکی منطقی، یکی احساسی. یکی تلخ، یکی شیرین. یکی درونگرا، یکی برونگرا. یکی کم‌حرف، یکی پرحرف. یکی بدبین و یکی خوش‌بین... اما هر دو آسیب دیده با گذشته‌ای تلخ که هنوز درگیرشن. آیا میتونن عاشق باشن و مرهمی روی دردهای هم؟ آیا میتونن نوری باشن توی تاریکی‌های هم؟ یا قراره به‌هم آسیب بزنن؟ اصلا چی اون‌ها رو به‌هم میرسونه؟ ✵✵✵ • پارک چانیول، ۳۲ ساله، قهرمان ملیِ موتورسواری و رئیس معروف‌ترین شرکتِ نوشیدنی‌های الکلی. مردی که به سایه‌ی خودش هم اعتمادی نداره... به عشق باور نداره و زندگیش توی چهار کلمه خلاصه میشه؛ جونگین، جونگده، موتور و سرعت. • بیون بکهیون، ۲۸ ساله، باهوش‌ترین و کاربلدترین کارآموزِ پزشکی که قراره بهترین پزشک و جراحِ مغز و اعصاب بشه. مردی که همیشه زندگیش رو وقف مراقبت از دیگران و عشق ورزیدن بهشون کرده... حالا به دنبال کسی میگرده که متقابلا بهش عشق بده و مراقبش باشه و فکر میکنه اون قراره یک دختر باشه. ✵✵✵ ✨کاپل‌ها﹕چانبک ⋆ کایسو ✨ژانر﹕اکشن ⋆ انگست ⋆ رمنس ✨محدودیت سنی: +18 ✨نویسنده﹕ Hera ✨ادیتور﹕Loey -برای اطلاع از روند آپ، در چنل زیر داخل تلگرام جوین بشید ❗ @VersionsOfCB