" كاری ميكنی احساس كنم رود خونه ايم كه كل عمرت تشنهاش بودی..."
فن فيكی متفاوت از جونگکوک
يادداشت: اين يک رمان ومپايری يا چيزی شبيه بهش نيست.
All Rights Reserved by jikookie17
Ⓒjikookie17
" كاری ميكنی احساس كنم رود خونه ايم كه كل عمرت تشنهاش بودی..."
فن فيكی متفاوت از جونگکوک
يادداشت: اين يک رمان ومپايری يا چيزی شبيه بهش نيست.
All Rights Reserved by jikookie17
Ⓒjikookie17
تهیونگ، گربه کوچولوی داستان، با خودش فکر میکرد که روز های خوشش تموم شدند و در های خوشحالی تک به تک به روش بسته شدند. اما دقیقاً وقتی که فکر میکرد "دیگه از این بدتر نمیشه!"، جئون جونگکوک، پسرِ شوخ...