KarmaComa: StrayKids Version'
  • Reads 6,034
  • Votes 1,697
  • Parts 37
  • Reads 6,034
  • Votes 1,697
  • Parts 37
Ongoing, First published Mar 04, 2022
توی آینده‌ی تقریبا دوری، جایی که انسان معمولی تکامل پیدا کرده، انسان های جدیدی خلق شدن به نام "ابرانسان". این اصطلاح رو نیچه اولین بار به وجود آورد. ابرانسان، انسانی کاملِ و کسیه که از همه لحاظ به شناخت رسیده ست. اما حقیقت تلخ این بود که نه تنها همه انسان ها به ابرانسان تبدیل نشدن، بلکه تصمیم گرفتن ابرانسان هارو نابود کنن، اما نمی‌دونستن که نمی‌تونن چیزی فراتر از خودشون رو از بین ببرن...ولی به طرز احمقانه ای، فکر کردن میتونن. برای همین بعد از مدتی، روایت ابرانسان تبدیل به یه افسانه شد. اما نه خاطره بود و نه افسانه چون اون بعد از گذشت سالها هنوز فراموش نکرده بود. اون آخرین بازمونده بود. یه سلاح شیطانی و کشنده‌.

...اونا نمی‌دونستن که کیم سونگمین، ابرانسانیِ که به راحتی بینشون زندگی میکنه.

Couples: 2Min, Chanjin
All Rights Reserved
Sign up to add KarmaComa: StrayKids Version' to your library and receive updates
or
#19straykids
Content Guidelines
You may also like
Coshay / نامیرا by rominaromina396
96 parts Ongoing
فصل 1 احساس تنهایی خیلی خوبه ولی نه وقتی ۱۶ سال طول بکشه بلاخره یه جایی کم میاری ، کنجکاوی قلقلکت میده و دلو میزنی ب دریا و ...فرار میکنی ... ولی همیشه قرار نیست نتیجه ی یک اشتباه بد باشه شاید بشه شروع ی زندگی دوست‌داشتنی و پر ماجرا و شاید عجیب .... بخشی از داستان : پس من چی ؟ پسر کوچیک تر ب صورت مثل برف شوگا نگاه کرد هول شد .." .آلفا ! شوگا بیحرف همون دست جیمین رو سمت لباش برد و خورد . انگشتای عسلی جیمینم همراهش وارد دهنش شد و موج الکتریسیته ای وارد بدن امگا کرد. جیمین مسخ شده به چشمایی ک اگه اشتباه نمی‌کرد برق شیطنت از توش پیدا بود خیره شد.... کوک مثل بچه ها اعتراض کرد " هئونگگگگگ اون مال من بود ‌..من هنوز گشنمه ..!!! تهیونگ ک سیر شده بود به دیوار پشت سرش تکیه دادو دستی ب شکمش کشید ... " آخيش... چه خوب که من سیر شدم ! " کوک با غیض نیم خیز شد " میام میزنمتا ... تهیونگ با تخسی نگاهش کرد " جرئت داری بیا... فصل اول تمام شده😍🖖🏻 . . . فصل دوم در همین صفحه گذاشته میشه 😈🙈 داستان یه خانوادست ....اما ...آیا یه خانواده عادی ؟ ... . . . +میتونی تصور کنی از پدرت دو سال کوچیک تر باشی ؟! _ مطمئنی پدرته ؟! + اره ..... _ پس دیوونه شدی .. + نمیدونم ....شاید ... . . . زندگی مخفیانه یه خانواده ....و داستان های بینشون ... . . . هیجانی کمدی معمایی کاپل :
Katakiuchi | SKZ by kaeyano
13 parts Ongoing
› COUPLE : ChanHo, MinLix, ChanLix, Secret › GENRE : Crime, Mystery, Smut, Dark Romance, Harsh, Action › Author : Kaeya گمون می‌کرد گم شدن مینهو وحشتناک‌ترین فاجعه‌ای باشه که تو زندگیش رخ داده. قسم خورد حتی اگه یک روز هم از زندگیش باقی مونده باشه، اون رو صرف پیدا کردن معشوقه گمشده‌اش کنه و حالا جایی دورتر از وطنش و توی کشوری غریب دل به امیدی واهی بسته؛ مینهوش پیدا شده، قراره دیدار تازه کنند و به خونه دنجشون برگردن. اما مسیری که چان داخلش قدم گذاشته تیره‌تر از این حرف‌هاست و لبخند دوست‌داشتنی معشوقش حالا آغشته به خونه. توکیو، چشم‌هایی که حالا باهاشون احساس غریبگی می‌کنه و در نهایت، مرد پرماجرای چشم اقیانوسی‌ای که پاش رو به زندگیش باز کرده، همه و همه قراره چان رو به چه مقصدی برسونن؟ انتهای این جاده به کجا ختم می‌شه؟ هشدار: این فیکشن شامل بخش‌هاییست که ممکن است برای همه افراد مناسب نباشد. اگر از روحیه حساسی برخوردارید، از خواندن آن صرف نظر کنید."
You may also like
Slide 1 of 10
Coshay / نامیرا cover
my beautiful melody 💙  cover
THE GAME OF DESTINY cover
𝐇𝐀𝐈𝐑𝐎 cover
𝐒𝐢𝐱𝐭𝐲 𝐃𝐚𝐲𝐬  | 𝐌𝐢𝐧𝐬𝐮𝐧𝐠  cover
Retrovaille | NCT cover
Katakiuchi | SKZ cover
Dark Circles  cover
monster alpha cover
AMYGDALA "Kookv" cover

Coshay / نامیرا

96 parts Ongoing

فصل 1 احساس تنهایی خیلی خوبه ولی نه وقتی ۱۶ سال طول بکشه بلاخره یه جایی کم میاری ، کنجکاوی قلقلکت میده و دلو میزنی ب دریا و ...فرار میکنی ... ولی همیشه قرار نیست نتیجه ی یک اشتباه بد باشه شاید بشه شروع ی زندگی دوست‌داشتنی و پر ماجرا و شاید عجیب .... بخشی از داستان : پس من چی ؟ پسر کوچیک تر ب صورت مثل برف شوگا نگاه کرد هول شد .." .آلفا ! شوگا بیحرف همون دست جیمین رو سمت لباش برد و خورد . انگشتای عسلی جیمینم همراهش وارد دهنش شد و موج الکتریسیته ای وارد بدن امگا کرد. جیمین مسخ شده به چشمایی ک اگه اشتباه نمی‌کرد برق شیطنت از توش پیدا بود خیره شد.... کوک مثل بچه ها اعتراض کرد " هئونگگگگگ اون مال من بود ‌..من هنوز گشنمه ..!!! تهیونگ ک سیر شده بود به دیوار پشت سرش تکیه دادو دستی ب شکمش کشید ... " آخيش... چه خوب که من سیر شدم ! " کوک با غیض نیم خیز شد " میام میزنمتا ... تهیونگ با تخسی نگاهش کرد " جرئت داری بیا... فصل اول تمام شده😍🖖🏻 . . . فصل دوم در همین صفحه گذاشته میشه 😈🙈 داستان یه خانوادست ....اما ...آیا یه خانواده عادی ؟ ... . . . +میتونی تصور کنی از پدرت دو سال کوچیک تر باشی ؟! _ مطمئنی پدرته ؟! + اره ..... _ پس دیوونه شدی .. + نمیدونم ....شاید ... . . . زندگی مخفیانه یه خانواده ....و داستان های بینشون ... . . . هیجانی کمدی معمایی کاپل :