Mi Rubí || Vkook
  • Reads 13,735
  • Votes 982
  • Parts 6
  • Reads 13,735
  • Votes 982
  • Parts 6
Ongoing, First published Jul 10, 2023
ارثیه ی دو پسر عمو ثروتمندترین شرکت های زنجیره ای جهان بود ، اما گویی ثروت قفسی طلایی برای عشقشان بود ، عشقی آتشین که در قلبشان شعله می کشید اما در تاریکی ناگفته ها پنهان بود ، ناگفته ای که بر زندگی شان سایه افکنده بود ، گویی تمام رنگ ها از دنیای شان رخت بربسته بود و تنها خاکستری غم و تردید باقی مانده بود

 _ می تونی بهم بگی عشق چه رنگیه؟

+ به رنگ یاقوت سرخ

_ چرا همچین فکری میکنی؟

+ چون لب های سرخت، وقتی رد بوسه هام روش شکوفه زده، درست مثل یه یاقوته که چشم هام رو غرق لذت و برق نگاهم رو برای تصاحبش به جنون می رسونه ، میخوای بدونی چرا میگم سرخ؟ چون چشیدن طعمش مثل یه شراب سرخ مست کننده ست و منو وادار می کنه تا در سکوت، مثل یه معبود بپرستمش 


Name :  Mi Rubí || یاقوت من 
 Capel :  Vkook , Yoonmin , Namjin
Genre : romance , omegaverse ,
school lif , angst , au , mpreg , little mafia
All Rights Reserved
Sign up to add Mi Rubí || Vkook to your library and receive updates
or
#471kookv
Content Guidelines
You may also like
Damon/رام کردن by Lomara_926
20 parts Ongoing
رمانِ: DAMON نویسنده: لومارا کیم‌تهیونگ٬بااون‌پوستِ‌گندُمی و لطیفش ..یجور زیباییِ دست‌نیافتنی داشت..استخونه‌گونهٔ‌ش برجسته بود..لب‌ های خوش‌فرم و قلوه‌ای داشت که همیشه یِ حالتِ نیمه‌لبخند روشون بود ٬ اما چیزی که تهیونگ رو از بقیه خاص‌تر‌ نشون میداد ٬ چشم‌هاش‌بود...قهوه‌ایِ‌روشن مثلِ عَسلِ‌ناب ..بعضی وقتا وقتی نور بهشون میتابید یه هاله‌ی طلایی دورِ مردمک چشمش درست میشد ..مژه های بلند و مشکیش مثلِ‌سایه‌بونه ظریفی روی چشماش افتاده بود تهیونگ ی زیبایی دلنشین و گیرا داشت..ی‌جورایی انگار تابلو نقاشی زنده بود‌ ی اثره هنریِ بی‌نقص.. و جئون جونگکوک.. مردی که به گرگ سیاه میشناسنش.. مافیایی که بیرحم و کاریزماتیکه٬تنهاییِ عمیقی داره.. گذشته ی سختی داشته اونقدر سخت که میتونم بگم از همون بچگی برای تسکین درداش به یه قاتل تبدیل شد "نقطه‌ضعف؟!" ممکنه یِ‌نفر باشه ٬ کسی که قلبش‌رو‌لمس‌میکنه که باعث میشه چشم‌های اون مرده تنها بازشه.. کسی‌که با ی نگاهِ آرومش٬ همه‌ی‌ زخم‌هاش رو ساکت میکنه.. "آیا ممکنه کیم تهیونگ و جئون جونگکوک که از دو دنیای کاملاً متفاوتن.. یکی مثلِ نور ٬ ساده ٬ لطیف و بی‌خبر از تاریکی دنیا.. یکی مثلِ شب٬ پر از راز ٬پر از زخم ؛ پر از خشم و نفرت.." همدیگرو ملاقات کنن.. و بعد‌عاشق‌‌بشن؟
fₒᵣcₑd ₘₐᵣᵣᵢₐgₑ:ازدواج اجباری💍🔇 by 4xiuyclytj
30 parts Ongoing
بخشی از فیک: پدر جیمین:الفات از خارج برگشته جیمین:... پدر جیمین:هی واقعا مشتاق نیستی بعد سال ها نبودنش بری برای دیدنش جیمین:بابا من شیش سالم بود که اون رفت خارج من حتی قیافشم یادم نمیاد پدر جیمین:بلخره که اون بعد ۱۹ سال برگشته کره تو امگاشی وظیفه توئه که بری به دیدنش جیمین:اون..آلفای.. من..نیست(بخش بخش) ___________________________________________________________________________ یونگی:تو فقط برای بدنیا اوردن توله های من اینجایی پس توهم عشق و عاشقی به سرت نزنه جیمین:... ___________________________________________________________________________ پدرجیمین:اون آلفای توئه به علاوه تنها آلفای سلطنتیِ پس میتونه هرکاری که میخواد باهات بکنه پس دیگه اینجا نیا و شکایت نکن چون تو قرار نیست هیچوقت طلاق بگیری این حرف منه و اینجام حرف حرف منه ___________________________________________________________________________ ژانر:اینکه چی پیش بیاد تعداد پارت:نامعلوم وضعیت اپ:سریع اپ میکنم البته اگه حمایت بشه وگرنه شاید کم پس بستگی به ووت و کامنت هایه که میزارید البته فالو کردنتونم کم بی تاثیر نیست و اینکه به حمایتتاتون شدیدن نیازه:)
You may also like
Slide 1 of 10
^^ KookV short stories ^^ cover
𝑴𝒚 𝒘𝒆𝒓𝒆𝒘𝒐𝒍𝒇 𝒅𝒂𝒅𝒅𝒊𝒆𝒔🐺🪽 cover
🚷 MY RED BALLERINA🚷 cover
Damon/رام کردن cover
𝕄𝕪 𝕙𝕠𝕥 𝕟𝕦𝕣𝕤𝕖🫂🦋 cover
My Precious Trust || vkook|| Sezon1 cover
fₒᵣcₑd ₘₐᵣᵣᵢₐgₑ:ازدواج اجباری💍🔇 cover
⚔️🔞 2 MY LITTLE ANGEL🔞⚔️ cover
Mad wolf | kookv cover
mi.. sin♡[Kookv]  cover

^^ KookV short stories ^^

27 parts Ongoing

☁️داستان های کوتاه کوکوی☁️ Ganer : Romance , AU , fakechat , SMUT