جیمین ،پسری که از ۵سالگی توسط پدرش در حال شکنجه بوده ،اما بالاخره خداوند فرشته نجاتی رو به سمتش فرا میخونه.
کوک،پسری که تصمیم داره انتقام مرگ پدرش رو بگیره.
مافیا ها همیشه قرار نیست ادم بدِی داستان باشن.
زمانی درد رو بیشتر حسم میکنیم که چیزی رو از دست میدیم.
مثل از دست دادن یکی از عزیزانمون.مثل از دست دادن سلامتی.مثل وقتی که بچه ایم و بستنیمون از دستمون میوفته زمین.مثل زمانی که اعتماد یک نفر رو از دست میدیم.مثل زمانی که عشق کسی رو از دست میدیم.
اما تمام این از دست دادن ها ماله زمانیه که از اول چیزی رو داشته باشیم.
اما اگر چیزی از اول وجود نداشت چی؟
اونوقت دیگه درد نمیکشیم؟
یعنی دیگه عذابی در کار نیست؟
پس چرا اون هنوز داشت درد میکشید؟
چرا هنوزامید داشت وقتی در اتاق باز میشد کسی به کمکش بیاد در حالی که میدونست قراره درد جدیدی رو تجربه کنه؟
ایا کسی برای نجات جیمین میومد؟
ایا کوک موفق به گرفتن انتقام مرگ پدرش میشد؟
پایان :۱۵شهریور ۱۴۰۳
ورژن ویمین هم داره و میتونید ازش لذت ببرید