چان یه آلفای ۲۷ ساله است که توی یه رستوران کار میکنه و زندگی آرومی داره. آرزوی همیشگیش این بوده که خانواده ی خودش رو داشته باشه و حالا که میخواد براش اقدام کنه متوجه میشه که توی کشور تخمیشون یه آلفای تنها و بدون جفت نمیتونه از قابلیت های لقاح مصنوعی استفاده کنه. پس نقشه اش که مبنی بر اجاره ی رحم بود به هم میخوره و چان میمونه و حوضش و آرزوی به باد رفته اش. اما یهو یه امگای مو نقره ای که بوی ترش لیمو میده جلوش سبز میشه و ازش میخواد که اسپرم هاشو بهش قرض بده و چان قبل از موافقت کردن باهاش و دو دستی بدبخت کردن خودش حتی سر سوزنی هم نمیدونه که داره چه بلایی سر خودش میاره!!!
هااااای~
تافی با یه بچه ی دیگه اینجاست!
این هم یه معرفی خیلی خیلی کوچولو از اسپرم اهدایی خدمت چشم های نازنینتون! اگه کنجکاوین که بدونین داستان چان و امگای مو نقره ایش چطوری جلو میره بوک رو به ریدینگ لیست ها و کتابخونه هاتون اضافه کنین و منتظرش بمونین~
KAMU SEDANG MEMBACA
Donated SPERM!!(chanho/changjin)
Fanfictionچان وقتی بالاخره از التماس کردن خسته شد، از اتاق بیرون زد و با عصبانیت در رو به هم کوبید. مگه یه تخمک و رحم اجاره ای چه کوفتی بود که حاضر نبودن بهش بدن؟ نا امید از همه جا به سمت در سازمان به راه افتاد که یهو یکی کلاه سوییشرتش رو از پشت کشید و باعث ش...