سلام، این اولین جلسه ماست. ازت میخوام همه چیز رو به دقت و از اول توضیح بدی، جزئیات خیلی مهم هستن، چیزی رو از قلم ننداز. شمرده شمرده و با صدای رسا حرف بزن، صدات ضبط میشه. و شروع کن.
از کجا باید شروع کنم؟
ازش حرف بزن، بگو.
روی پل هوایی پیداش کردم. ساعتهای دو صبح بود، اومده بودم روی پل که جوینتم رو روشن کنم. جوینتم رو توی دستشویی پیچیدم و پل هم یه جورایی مکان همیشگیم بود. وقتی دیدمش که روی پل هوایی دراز کشیده بود، یه شلوارک و تیشرت تنش بود، توی اون هوا از اینکه اینطوری خوابیده، تعجب کردم.
عکس العملت چی بود؟
اول از پاهاش خوشم اومد. پاهای لاغری داشت، انگشتای پاهاش باریک و کشیده بودن و پاشنهی پاش گرد و سفید بود. لاکهای سیاهش زیر نور زرد چراغها چشمم رو گرفت. یکم نگاهش کردم بعد متوجه شدم سرش رو تراشیده و چندتا زخم هم روی سرشه. بیدارش کردم. وقتی بیدار شد شروع کرد به جیغ کشیدن. سرش داد زدم ساکت بشه، زود ساکت شد.
جالبه. چی بهش گفتی که اونقدر زود ساکت شد؟
چیز بخصوصی نگفتم، مشکل از خودش بود. شخصیت بیپروایی داشت ولی مطیع بود. نمیدونم چطور توضیح بدم برات ولی نماد درستی از کلمهی تناقض و تضاد بود.
بعد چیکار کردین؟
جوینتی که داشتم رو دوتایی کشیدیم. بخاطر موهاش و صورت معصومش زیاد شخصیتش زیاد مشخص نمیشد، حتی خودمم اولش شک کردم دختره تا وقتی که چشمم به پاهاش خورد.
چند بار به پاهاش اشاره کردی.
درسته. ازشون خوشم میاد، پاها رو میگم. من یه فوت فتیشام. مشخصه اول به پاهاش نگاه میکنم.
نمیخوام فوت فتیش رو برام معنا کنی ولی از علاقهی خودت بگو، چرا بهشون علاقه داری.
من یه هنرمندم و دیدی که دارم یه هنره. مسخرهست بخوام بگم چرا ازشون خوشم میاد، مثلا کسی از تو میپرسه چرا باسن زنها برات جذابه؟ البته برای منم جذابه ولی نمیتونی دلیلش رو بیان کنی. چون زیباست، برمیگرده به دیدت و زیبایی شناختی. فقط قشنگه، مثل خیلی از عضوهای بدن.
درسته، مثل خیلی از عضوهای بدن.
YOU ARE READING
رضایت قربانی
Mystery / Thrillerواقعهای کوچک از گفت و گوهای جمع آوری شده از یک پرونده محرمانه