Select All
  • 𝒆𝒎𝒑𝒕𝒚 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕
    10.9K 2.9K 59

    °~♡completed♡~° °~♡minifiction♡~° °~♡Genre: Romance_horror_fantasy♡~° *** ژان پسر بیست و پنج ساله ای که به صورت حرفه ای و تخصصی روی موجودات ترسناک تحقیق می کنه...بعد از مدتی بیکار بودن دوستش بهش راجع به مردم یک روستا که دچار یه چیزی مثل بیماری همه گیر شدن که هر کسی رو یاد زامبی های توی فیلما میندازه میگه...ژان هم می ر...

    Completed  
  • avarice
    3.3K 980 15

    عشق زیباست اما تا وقتی که طمعی در کار نباشه . پشیمونی ؟دیره ... دیگه دیره زمانی که فرصت داشتی از اون استفاده نکردی ، الان پشیمونی هیچ فایده ای نداره . وقتی که دو دستی قلبش رو تقدیمت کرد اون رو انداختی دور و اهمیتی بهش ندادی الان دیگه قلبی برای دادن وجود نداره حتی اگه بخوای با زور بگیریش. گاهی شانس دیگه ای برای پشیما...

    Completed  
  • Can You Hold Me?
    3K 803 12

    خلاصه: ییبو و ژان با هم نامزد بودن... ولی ییبو به خاطر یه امگای دیگه نامزدی‌شون رو بهم می‌زنه و قلب ژان رو می‌شکنه... و حالا بعد از چند سال دوباره همو ملاقات می‌کنن... ژانر: امگاورس، درام، عاشقانه، اسمات کاپل: ییژان

  • پرتوی خورشید هرگز ما را فراموش نمیکند
    337 54 1

    °|کاپل: ییجان °|وضعیت: وانشات، تکمیل شده °|ژانر: درام، انگست •|خلاصه: ییبو قلمو رو با دستمال پاک کرد و به شاهکارش که بعد ۶ ماه تکمیل شده بود خیره شد! بالاخره تونست تکمیلش کنه و از این بابت خوشحال بود... این هدیه ی تولد جان بود و میدونست ‌که اون پسر شاعر و همیشه شاد، خیلی از این کادو خوشش میاد. امروز همه کدورت ها و سوت...

  • یک عاشقانه تصادفی
    12.9K 2.6K 21

    [کامل شده] «پس بیا با هم بدبخت بشیم آقای وانگ!» این حرف رو شیائو جانی زد که می‌خواست مالک جدید واحد ۸ بشه و جای ییبوی مشکل‌ساز رو توی اون مجتمع پر کنه. همون پسر موطلایی‌ای که آرامش همسایه‌ها رو نادیده می‌گرفت و ذره‌ای براش اهمیت نداشت. اما انگار دیگه دوره‌ی پادشاهیش سر اومده بود و باید فکری به‌حال آوارگیش می‌کرد! ولی...

    Completed  
  • ستاره سرنوشت
    14.5K 2.7K 42

    صورت وی‌یینگ از درد توی هم رفت. فشار دست لان‌ژان انقدر زیاد بود که حتی نمی‌تونست راحت نفس بکشه، چه برسه حرف بزنه. قطره اشکی آروم از گوشه‌ی چشمش پایین ریخت و چهره‌ی قرمزش رو رقت‌‌انگیزتر کرد. لان‌ژان به اون چشم‌های اشکی خیره شد و دندون‌هاش رو به‌هم فشرد. خنده عصبی‌ای از میون لب‌های باریکش خارج شد و محکم سر وی‌یینگ رو...

  • واندروال
    16.7K 3.4K 24

    [کامل شده] «وانگ ییبو! قلب من بازیچه‌ی تو نیست که هر دفعه از راه می‌رسی می‌خوای از هم بشکافیش! توی لعنتی فکر کردی چه حقی داری که بیای بگی من مال توام؟!» ♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤ اسم: وانْدِروال (کسی که همیشه بهش فکر میکنی و کاملا شیفته‌اش شدی.) ژانر: بی ال، عاشقانه، امگاورس، اسمات کاپل: ییجان نویسنده: 𝑨𝑹𝑴𝒀 ادیتور:...

    Completed   Mature
  • Patient Of the Bed Number 85
    3.1K 931 31

    ییبو یه نقاش و بچه ی شاد و شوخی که طی یه ماجرایی زندگی گذشته اشو به یاد میاره و همه فکر میکنن دیوونه شده و میفرستنش تیمارستانی که جان دکترشه... حالا جان بعد دیدن ییبو دقیقا مثل ییبو داره گذشته اشو به یاد میاره... این داستان در دو بازه زمانی روایت میشه حال و آینده و این دو نفر تو آینده به طرز دردناکی از هم جدا شدن:) ꩜�...

    Completed  
  • My Soulmate
    24.8K 5.1K 17

    My soulmate تمام شده📗📕 ما تا ابد عاشق همیم و هر بار که بدنیا بیاییم فقط بهم تعلق داریم: جان لبشو گزید و سرشو پایین انداخت تا عطش وحشتناکشو پنهون کنه و ییبو با دیدن این حال ، بهش حمله کرد و تنشو به مبل چسبوند ، جان با صدای بلندی نالید: آههههه.... ییبو! و ییبو با تمام قدرتش نالید: اینجوری صدا نزن ! دیوونه ام میکنی...

    Completed  
  • Transmogrifiction / تناسخ
    5.4K 1.8K 46

    "چقدر سخته که اینجوری از عشقت جدا بشی" "امروز صبح بدن بیجان دو بازیگر جوان و مطرح سینما و تلویزیون در ملک شخصیشان پیدا شد. طبق اولین اطلاعات به دست آمده پلیس از صحنه، وانگ ییبو و شیائو ژان، دو بازیگر جوان دیشب به طرز مشکوکی در ویلای شخصی خود به قتل رسیده اند!" "تو... تو... حق نداری هیچوقت اینجوری تنهام بزاری... هیچوقت"

  • Hold Me Tight _ Yizhan
    17.1K 4K 64

    Name : Hold Me Tight محکم بغلم کن Couple Yizhan_ Verse Genre : slice of life _romance _ smut وانگ ییبو‌ قبل اینکه اون قرصا رو بخوره نجات داده میشه . اون مرد بهش اطمینان میده مواظبشه و همه تلاششو برای پیشرفت ییبو می‌کنه اما دلیل شیائوجان برای کمک چیه؟ وقتی احساسات هر دوتاشون تغییر کنه میتونن باهاش کنار بیان؟ +مگه با...

    Completed  
  • Sold to the Yiling Patriarch ✔️(a Yizhan Omegaverse AU Fanfic)
    182K 10.6K 15

    When his uncle is overthrown as the pack leader, Lan Yibo is sold to an auction house. He expects to be held captive until he presents, and then to be killed for being an alpha. So he's surprised when he's immediately shipped to a buyer. He's even more surprised to find the buyer is one of the most powerful vampires...

    Completed   Mature
  • LinJie _ Yizhan _ امتداد
    24.7K 5.8K 85

    Name : LinJie امتداد Couple Yizhan_ Verse Genre : slice of life _ Smut_ romance وانگ ییبو‌ نوزده سالش شده و به پکن می‌ره . عشقی رو تجربه می‌کنه که بقول مامانش درخشان ولی تیز و برنده ست ...:) هر دو لبه ی عشق رو میچشه... اون مرد هم همونقدر دوسش داره؟؟ +راستی جان .. تو گرایشت چیه ؟ _من ییبوسکشوال م. _ تصمیمو گرفتم برنمی...

    Completed  
  • 𓂃Elysian⋱
    659 210 10

    ⨳ نـام: اِلیسیان ⨳ کـاپل: ییـجان ⨳ نویسنده: Veronika ⨳ ژانـر: ماورایی، رومنس، انگست، فانتزی، ماجراجویی، اسمات ⨳ کانال: UkiyoStory ⨳ تایپ: FF ⨳ وضعیت: تمام شده 🕯 خلاصه ای از داستان: موران بعد از شنیدن افسانه‌ی «اِلیسیان» از زبان گابریل کتاب‌دارِ کاخ، درمورد این اسم کنجکاو می‌شه. اما درست زمانی که داره دنبال معنای قای...

  • ᬊ𝐑𝐞𝐬𝐭 𝐢𝐧 𝐥𝐨𝐯𝐞
    1.4K 410 8

    {Multi shots} چرا انقدر لجبازی؟ خسته نشدی از بس راستش رو گفتی؟ یکمم دروغ بگو! ᘏ𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦 : 𝘠𝘪𝘻𝘩𝘢𝘯ᘎ ᯓGenre: Romance,Drama,Angstᯓ 🕊 1 #theuntamed 🕊 🕊 2 #xiaozhan 🕊

    Completed  
  • LOVE and MADNESS / عشق و جنون
    2.3K 511 7

    خودش رو روی پسر بیچاره خم کرد و پارچه ی سیاه رو از روی سرش برداشت، اخمی کرد: "چرا داری گریه میکنی! الان باید التماس کنی که ولت کنم، مگه نه!" و دیوانه وار خندید. چشمهاشو بست و سرش رو بالا برد، نفس عمیقی کشید تا بوی خون ذهنشو پر کنه. ییبو با عصبانیت دستش رو روی میز کوبید: "ای لعنتی... حرومزاده ی لعنتی..."

    Completed  
  • the Businessman _ Yizhan
    11.8K 2.8K 32

    Name : the Businessman _ بیزینس من Couple Yizhan (ZSWW) Genre : romance _ smut یه کارمند جوون از شعبه شانگهای منتقل شده به واشنگتن تا یکماه آموزش مدیریت ببینه ولی هر چی میگذره شک و تردید جان بیشتر میشه که اصلا وانگ ییبو کیه ؟ فقط یه کارمند معمولیه یا دروغ میگه ؟؟ اگه بعد از رفتن ییبو یه عشق طلسم مانند روی جان بمونه چ...

    Completed  
  • The Decade of Deep Love (Persian Translation)
    6.4K 1.7K 90

    اسم رمان: ده سال عشق عمیق (ده سالی که تو رو بیشتر از هر چیزی دوست داشتم) The Decade of Deep Love (The 10 Years I Loved You the Most) نویسنده: Wuyiningsi 无仪宁死 مترجم: Rozhin_hl , black_rose_2002 ژانر: Adult, Mature,Romance,School Life, Slice Of Life, Tragedy, Yaoi زبان: چینی فصل: 81 فصل و 5 اکسترا ...

    Completed   Mature
  • Loving you
    6.9K 2.1K 10

    lovind you تمام شده📗📕 یه قرار ساده بیا فقط با هم باشیم بدون اینکه مال هم باشیم ! ژانر: روزمره ، رومنس ،هپی اندینگ، بی ال ییبو تاپ مینی فیک

    Completed  
  • game destiny
    2.2K 550 35

    ژان پسریک خونواده ثروتمند اما مغرور،ییبو پسری فقیرکه درحین درس خوندن دنبال کارمی گرده تابتونه تحصیلاتش رو ادامه بده.ولی روزگاراین دوتارو کنارهم قرارمیده وبعدبطرزوحشتناکی جدامیکنه. بامن همراه باشین تا ببینیم تقدیرشون چیه وچی میشه تاپ:ییبو

    Completed  
  • 🔞 نوازش قلبت 🔞 (ییجان) (تموم شده)
    573 109 1

    چی میشه اگه شیائو جان که یه جراح قلب مشهوره، عاشق آیدل موطلایی تحت درمانش بشه؟ ژانر: اسمات، رمانتیک، پزشکی، انگست . . . خلاصه: همه چیز روند عادی خودش رو طی می‌کرد که با بستری شدن وانگ‌ییبو، آیدل موطلایی و جذاب گروه یونیک، شرایط به کل برای شیائو جان تغییر می‌کنه. چی میشه اگه بهترین و جوان‌ترین کاردیولوژیست شهر که تنها...

    Completed  
  • آشپزی با طعم عشق
    3.5K 1.1K 19

    ییبو بازیگری است که برای رهایی از دست رییس کمپانیش حاضر است دست به هر کاری بزند تا به شهرت برسد در این مسیر با قبول نقش یک سرآشپز مجبور می شود تا اصول و فنون آشپزی رو زیر نظر سرآشپزی جوان و معروف به نام شیائو جان فرا بگیرد آیا موفق می شود یا نه؟ ییبو تاپ هپی اند

    Completed  
  • 𝙎𝙖𝙛𝙚 𝙋𝙡𝙖𝙘𝙚
    5.4K 1.4K 31

    𝙎𝙖𝙛𝙚 𝙋𝙡𝙖𝙘𝙚 | 𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚: 𝙔𝙞𝙕𝙝𝙖𝙣 , 𝙇𝙎𝙁𝙔 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚: 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 , 𝙎𝙢𝙪𝙩 , 𝘾𝙧𝙞𝙢𝙚 , 𝘿𝙖𝙞𝙡𝙮 𝙇𝙞𝙛𝙚 ~ جان: "وانگ ییبو ، ییبو ، بو بو ، بو دی ، میدونی چقدر منتظر این بودم که تو رو توی بغلم بگیرم و بغلم کنی و هرچقدر که دلم میخواد ببوسمت؟و تو نگی ازم متنفری؟ فکر نمیکردم بال...

    Completed  
  • mo dao zu shi:start Over
    49.8K 6.2K 25

    در من گرگی است زخمی و خسته از نبرد های پی در پی برای زندگی در گوشه ی غاری نشسته و زخمهایش را می لیسد! وای از روز انتقام... همه را غار نشین خواهم کرد!...

  • Million Roses🥀
    247 72 2

    وانشات Million Roses - یک میلیون گل رز🥀 • Gener:کلاسیک،رومنس،هپی‌اند • Couple: YIZHAN(BJYX) • TOP: WANG YIBO Gardenia"Yasaman" - Merin"Kimia" اینجا در پاریس،هنوز زمستان است ولی امروز،آسمان از همیشه صاف تر و افتابی تر،به نظر میرسد... فکر کنم تو باز لبخند زده ای و بهار در زمستان،پدیدار گشته است،از همان لبخند هایی که...

    Completed  
  • 𝘗𝘩𝘰𝘦𝘯𝘪𝘹
    3.3K 1.1K 49

    كاپل اصلی ییجان(جان تاپ) نویسنده: Imaginary Lilith ژانر: جنایی، عاشقانه، روان‌شناسی روز آپ: دوشنبه خلاصه: يه پليس به قتل ميرسه، فن‌شینگ و همكارش جان رو ديوارای خونه اون نوشته های قاتلشو ديدن و ميدونن كه كار كيه يه قاتل زنجيره اي به اسم ققنوس... ✨ ییبو زمزمه کرد: جان جنگید... با ترس خودش جنگید تا من رو نگه داره... با...

    Mature
  • Atargatis | آتـارگـاتـیـسـ
    2.3K 402 6

    ❀ مولتی‌شات کامل⁶ ᝰ آتارگاتیس ❀ ژانر ᝰ مافیایی . دارک . اسمات ❀ تایپ-کاپل ᝰ ورس-ییجان ❀ نویسنده ᝰ زهرا.م "شی‌بو" ❥𝗠𝗨𝗟𝗧𝗜𝗦𝗛𝗢𝗧⁶ ᝰ Full ❥𝗚𝗘𝗡𝗥𝗘ᝰ Gangs , Dark , smut ❥𝗧.𝗖 ᝰ Lsfy , Yizhan ❥𝗪𝗥𝗜𝗧𝗘𝗥 ᝰ zhra.m "XiBo" ______________________________________ "می‌خوام بهت بفهمونم احساس واقعی یعنی چی. می‌دونی جان...

    Completed  
  • My Business Marriage
    165K 13.7K 87

    Twenty eight and twenty two.... That's how old they were when they met . They were forced to be with each other by a marriage . But they became one because of love . There is always darkness in the world . So there will be darkness around them too. Darkness, that's ready to devour them . They will fight it . They w...

    Completed  
  • Tears Of An Angel ♡.
    74.4K 15.1K 83

    میتونی صدای گریه بهشت رو بشنوی؟ این اشک های یک فرشته است... . من سالهاست که با عشق پنهان تو در بهشت خداوند فرمان برده ام... ~ WangXian FanFic🐇 ~ MoDaoZushi🍂

    Completed  
  • برادر دوست داشتنی من
    44.1K 9.4K 83

    داستان حول دوتا داداش جذاب و خوشگل که بشدت به هم وابسته ان میگذره... 🚶‍♀️❤️💚 تیکه ای از پارت 20 فصل اول: "اون حرف میزد اما من انگار کر شده بودم فقط حرکت لبهاش رو میدیدم و چیزی نمیشنیدم خسته بودم زیاد فقط تونستم باصدای آرومی که خودمم بزور بشنوم بگم:میشه بغلم کنی ساکت شد، عصبانیتش رنگ باخت و جاشو به تعجب داد، توی صور...