Select All
  • POETLESS CITY | شهـرِ بـی‌شاعـر
    84.2K 23.5K 47

    [کامل شده] [زیام] به اندازه‌ی شعرهایی که برای تو نگفته‌ام و بلد نبوده‌ام که بگویم و به اندازه‌ی شعرهایی که شاعرانِ دیگرت برای تو سروده‌اند، هنوز هم برای ستایشَت حرف‌های نگفته دارم.

    Completed   Mature
  • HERMAN | هِــرمـان
    37.5K 8.7K 19

    [کامل شده] [لری] اگر اونی که گم شده تو باشی، من برمی‌گردم و پیدات می‌کنم. اما اگر اونی که گم شده من باشم، به خاطرِ من پشتِ سرت رو نگاه می‌کنی؟

    Completed   Mature
  • heartlight
    18K 4.6K 24

    [completed] 'من نمیخوام این اعتیاد مرگبار رو ترک کنم... من نمیخوام خودم رو از گرداب عمیق اسرار تیره‌ام بالا بکشم؛ اما تو مخدر خماری و مسکن درد‌هام باش تو گرمای استخون‌های یخ زده‌ام باش تو نور قلب تاریکم باش... '

    Completed  
  • Hanahaki[L.S]
    10.1K 3K 18

    مثل زخم، مثل درد، مثل ماه نصفه و نیمه. [Completed]

    Completed   Mature
  • a life under the sea[Z.M]
    4.6K 1K 12

    {Completed} و داد زد: باور کنین من زنده نیستم ! #1 in sadstory

    Completed  
  • SPRING [L.S]
    4.3K 1.2K 18

    [Complete] •short story [کاش بهت میگفتم.میگفتم که من رو نفس بکش هری؛ طوری که انگار هیچ وقت قرار نیست بازدمی در کار باشه.من رو حبس کن درون ریه هات.میبینی که بعد چطور ریشه میزنم و گل میدم و تنت رو زنده نگه میدارم.] ⚠️اگر فکر میکنید داستان های غمگین با روحیتون سازگار نیست نخونید. -اینجا خبری از اسمات نیست! -معرفی و ووت ف...

  • Blue Dreams Store
    7K 1.9K 13

    هرکسی دنیا رو جوری میبینه که خودش دلش میخواد؛ دنیای ینفر سیاه، دنیای یکی بنفش و هر آدمی، زندگی رو یچیز میبینه؛ اما اون پسر زندگی رو توی کوچکترین چیزها پیدا می‌کرد. چیزهای کوچیکی مثله سطل رنگ ابیش و بوسه های اون مرد Ziam short story