{زیبا اما خودخواه} پارک جیمین؛ امگای زیبا و شیطونی که باید با جئون جونگکوک آلفای قوی و جذاب خاندان جئون ازدواج کنه و وارث بیاره. اما قرار نیست امگای ما به این راحتی با اون آلفا کنار بیاد...! و اما اتفاقاتی که قراره تو عمارت جئون ها بیوفته... ---------------- 📍Main couple:Kookmin 📍Sub couple:Chanbaek 📍Writer:angel_x...
A kind of pain Genres:romance,daily life,angest,smut Couple:kookmin "سرنوشت ما خیلی بیشتر از اونچیزی که فکرشو بکنیم به هم گره خورده..." ____________________ هیچوقت منو تهدید نکن.. یا دهنمو سرویس کن ، یا دهنتو ببند!! ____________________ 00:00, هنوزم هر شب آرزوم میکنی موسیو؟ امشب آرزوت نمیکنم! ولی آرزوی حال خوب برات م...
جیمین یه شاهزاده پری دریایی ۱۸ سالست که عاشق یه ادم میشه چی میشه اگه یهو به سرش بزنه بره دنیای ادما
- می‌دونی سوکجین هیونگ، مهم نیست چطوری فکر میکنی، حالا من یکی رو توی زندگیم دارم که عاشقشم، یکی رو دارم که من رو در آغوش می‌کشه، بی اینکه توی سرم فریاد بکشه و بگه" تویه هیولای پست فطرتی جونگکوک!".. ژانر: Mystery/politicaldrama/Tragedy/drama کاپل اصلی :Sope/KookMin کاپل فرعی: Namjin
مسیر زندگی پارک جیمین از جایی عوض شد که برای خلاص شدن از مشکل کوچیکش...سایتیو هک کرد که اون رو توی سیاه چاله مشکلات خیلی بزرگتر کس دیگه ای انداخت...! جیمین سقوط کرد؛سقوطی به اندازه سقوط شیطان از بهشت... افتاد وسط جهنم زندگی جئون جونگ کوک...! جونگ کوک سرگرم پرنده جدیدش شده بود ولی هیچوقت فکرشم نمیکرد که گره زندگی پارک...
بوک های کوکمین رو معرفی میکنم 🥰😊 پس اگر حوصله ات سر رفته و فیک کوکمین نداری بخونی بیا اینجا من کمکت میکنم
من پیش از تو🥀 این داستان بازگردانی شده ی رمان و فیلم سینمایی من پیش از توه نویسنده این اثر جوجو مویز است. ژانر:آنگست،درام،رمانتیک،اسمات برشی از داستان: 《_بیا نزدیکتر خیلی بوی خوبی میدی جیمین خودش رو نزدیکتر کرد و جونگ کوک دم گوشش زم زمه کرد:اگر الان روی ویلچر نبودم بهم اجازه نمیدادی که باسن گردت روی پاهام باشه و سین...
وانشات تبهکار💦🍷 ژانر: رومنس، اسمات جیمین، تنها پسر خاندان پارک بود که تمایلی به رابطه نداشت، اما جئون جونگکوک اومده بود تا تمام معادلاتش رو به هم بریزه. بزرگترین خلافکار سئول اومده بود تا قلب پسر آقای پارک رو بدزده.
"اگه بفهمم که قراره دیگه نبینمت، تمام داستان آشناییمون رو توی یه نامه مینویسم و اون رو به عنوان یادگاری ای از طرف خودم برات به جا میذارم." جونگکوک کسیه که تمام ثانیه ھای زندگیش با درد طاقت فرسایی میگذرن، ولی اون هیچوقت دست از جنگیدن برنمیداره چون، اون جیمینی رو داره که با افکار و احساسات معصومانش بهش انگیزه ی زنده مون...
- تو مثل رز سیاهی + ? چرا رز سیاه - فکرکنم دلیلشو خودت خوب بدونی... جیمین دیگه اون امگای آروم و شاد و شیطون 4 سال قبل نبود. بعد از سه سال وحشتناکی که توی اون سازمان لعنتی تحمل کرده بود حالا درست مثل یک گل رز یخ زده به پایگاه پناه آورده بود؛ جایی که شده بود مکان امنش.. ولی مکان امنش میتونست تغییر کنه و جاشو به میون ب...
🔸️عنوان: آلفای رهبر جفت میخواهد ●فصل اول~عشق نافرجام(پایان یافته) ●فصل دوم~آن سوی زمان(در حال آپ) ↩•هر دو فصل در همین بوک قرار دارن• 🔸️ژانر فصل اول: امگاورس|امپرگ|رمنس|انگست|اسمات|تاریخی 🔹️ژانر فصل دوم:رمنس|اسمات|کمدی|امپرگ|فلاف 🔸️کاپل اصلی: کوکمین 🔸️کاپل فرعی~فصل اول: یونته،چانبک،سکرت 🔹️کاپل فرعی~فصل دوم: سکرت ...
رئیس مافیا یه پرستار جدید برای تنها دخترش به عمارت میاره... چی میشه اگه این پرستار جذاب و خواستنی هوش از سر این رئیس خشن و جدی بپرونه؟!
*روياها پيغام هايي از ناخودآگاه هستند و او يك رويا بود كه در من زنده شد * _نرو ، اگه حتي به اون پيشنهاد فكر كني يه گلوله تو قلبت خالي ميكنم ! _اگه نرم چي تغيير ميكنه ؟ تو ؟! استريپ كلابِ مصادره شده اي با ورود رقصنده ي جديدش "پارك جيمين" دستخوش تغييراتي ميشود ... ↳Gener: Slice of Life ,Romance , Smut , Angst , Sexual...
꒰.• #AU ⏤⏤⏤⏤⏤⏤⏤⏤ جیمین مكانيك ٢٦ ساله اي كه بايد براي عمل پيوند خواهرش از خلبان جئون جونگکوک كه به تازگي همسرش مرگ مغزي اعلام شده ، رضايت بگيره... ↳Couple: Kookmin ↳Gener: Drama / Romance / Smut / Slice of Life روزهاي آپ: يكشنبه ها ساعت 7 عصر
جیمین یه بوکسور و یه دانشجوی موفق پرستاریه که چیزی نمونده به مقام قهرمانی برسه ولی درست لحظه ای که فکر میکنه چیزی به رسیدن به خواسته هاش نمونده همه چیز تغییر میکنه و بدون اینکه متوجه بشه وارد یه دنیای سیاه و متفاوت میشه ....... کاپل:کوکمین/جیکوک،نامجین ....... ژانر:مافیایی ،رمنس،درام،جنایی با اندکی چاشنی ظنز ارباب بر...
"مولن روژ" نویسنده: "پانیکا" ژانر: "جنایی،رمنس،انگست،اکشن،اسمات" کاپل: "کوکمین/جیکوک،سپ،ناممین،نامجین، چانبک" ~•~•~•~•~•~•~•~• با آرامش شمع مشکی رنگ رو روی سکو گذاشت: _از کدوم خدا حرف میزنی پدر؟ وجود خدا توی زندگی من حتی یک لحظه ام حس نمیشه! کشیش به آرومی لب باز کرد: _خدا برای هر کسی به اندازه ای وجود داره که اون شخص...