𝐥𝐨𝐯𝐞𝐝 |جڱرڴۉشۂ(𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤)
_اگه دیدی اینطور اینجا افتادم چیکار میکنی؟ با چهره متمرکزی دوباره آدامسشو جوید و نگاش کرد؛ به معنی اینکه یادش نمیاد سرشو به طرفین تکون داد مرد بزرگتر دو دستشو که رو سینش قرار گرفته بودن به آرومی بوسید _میری پایین به؟ +میرم پایین به جیمینی خبر میدم! دستشو به کمر و لگن پسر که روی شکمش قرار داشت کشید _آفرین جگر گوشه من. ...