کابوس Stories

Refine by tag:

2 Stories

داستان کوتاه ترسناک by BlackIsHappyColor
#1
داستان کوتاه ترسناکby Katrin
نصفه شبی حوصلم سر رفته بود گفتم داستان کوتاه ترسناک بنویسم ツ
دیـــگه دیــر شــده by NAZANINMANSORInazani
#2
دیـــگه دیــر شــدهby NAZANIN MANSORI nazanin
و اما یک قتل، یک مرگ عاشقانه تقدیم به نگاهای سردت گفتن (دوست دارم تو) دیگه فایده ای نداره وقتی ک دیگ خیلی دیر شده!! +널 좋아해 -너무 늦어; 난 널 안좋아해 + دوستت دارم - دیگه خیلی دیره...