||complete||
لیام یه پدره که عاشق دوتا بچه هاشه اما هری فکر میکنه اون باید بیشتر به خودش توجه کنه و همه وقتشو واسه بچه هاش نزاره
اما لیام هفت ساله که با کسی قرار نذاشته"."
||complete||
لیام یه پدره که عاشق دوتا بچه هاشه اما هری فکر میکنه اون باید بیشتر به خودش توجه کنه و همه وقتشو واسه بچه هاش نزاره
اما لیام هفت ساله که با کسی قرار نذاشته"."
آن پیر عفریت قدم به قدم داشت نزدیک تر میشد : نه تو و نه هیچکس دیگه ای نمیتونه خدایان رو نابود کنه !
با قهقهه گفت : اونا دارن برمیگردن ... دارن میان سراغ تو و زین ...
به زودی تاوان بزرگی پس میدین و...