-فلاف مطلق-
«قارچ ها خاطره ای بیاد میارند، از زمانی که اتفاقی،
پای پسر شاه پریون لیز میخوره
و به مرداب نیلوفری میرسه...»
~ایده پردازی از هارمونی عزیز~ ( blueskyofspring@ )
-داستان دو پارتی-
-فلاف مطلق-
«قارچ ها خاطره ای بیاد میارند، از زمانی که اتفاقی،
پای پسر شاه پریون لیز میخوره
و به مرداب نیلوفری میرسه...»
~ایده پردازی از هارمونی عزیز~ ( blueskyofspring@ )
-داستان دو پارتی-