ژانر: انگست. رمنس . درام . فراموشی . تراژدی کاپل اصلی: نامته کاپل فرعی: هوپمین، یونکوک برشی از داستان: انقدر توی حرفاش و فریادهاش گم شده بود که نفهمید داره تهیونگو به خارج از شهر میبره جایی که همیشه نا خودآگاه به سمتش کشیده میشد: قبرستون! یک آن فقط روشو بر گردوند و به قیافه بهت زده تهیونگ خیره شد. -آقا...آقا سرم داد نکش! تو..کی هستی؟؟ فشار عصبی باز به تهیونگ دست داد و دوباره همون تراژدی همیشگی؛ اون دچار فراموشی ناگهانی شده بود. نامجون با شنیدن این جمله پاهاشو محکم روی ترمز فشرد. به تهیونگی که چشماش اماده گریه بودن خیره شد. +من...من متاسفم تهیونگ ببخشید که... دستاشو برد تا صورت تهیونگو قاب بگیره اما تهیونگ دستاشو پس زد.