توی این قسمت، داستانهای کوتاه و ایمجین هام رو میذارم.
شاید بعضیا کوتاه باشن (در حد چند خط) و شاید بعضیها طولانی تر باشن (در حد وانشات)
خوشحال میشم که بخونیدشون
توی این قسمت، داستانهای کوتاه و ایمجین هام رو میذارم.
شاید بعضیا کوتاه باشن (در حد چند خط) و شاید بعضیها طولانی تر باشن (در حد وانشات)
خوشحال میشم که بخونیدشون
▪︎شکلات تلخ▪︎
رئیس جئون از دستیار دست و پاچلفتیش ناراضیه اما چی میشه که یه شب اون رو دوست پسر خودش معرفی کنه؟
_راستی این مردی که همراهته کیه جونگکوک؟ تاحالا ندیده بودمش.
جونگکوک با نگاهی کوتاه به یو...