-وانشات-
Genre: Angst
«سوکجین من خیلی تحمل کردم اما فهمیدم که دیگه نمیتونم تحمل کنم و کنارت نباشم، و من هم تصمیمم رو گرفتم؛ سوکجین عزیزم!»
کاپل: نامجین
-وانشات-
Genre: Angst
«سوکجین من خیلی تحمل کردم اما فهمیدم که دیگه نمیتونم تحمل کنم و کنارت نباشم، و من هم تصمیمم رو گرفتم؛ سوکجین عزیزم!»
کاپل: نامجین
خندید.
به ریش زندگی. به ریش همه. خندید.
گور بابای زندگی! روی این زمین، مرگ حاکم اصلیست!
حالا بگو ببینم، بازم ولادت برات با ارزش هست!؟ هه!
عزیزم قبرستان مقدسه!
باور نمیکنی!؟ مگر صدای خنده را نشنید...