1

2.3K 826 429
                                    

چانیول جلوتر از بکهیون با کیسه‌هایی که دستش بود از آسانسور بیرون اومد و بی‌توجه به بکهیون که توی آیینه‌ی آسانسور موهاش رو مرتب میکرد کیسه‌هایی که خریدهاشون توش بود رو زمین گذاشت و دستش رو توی جیب بزرگ کتش چرخوند تا کلید خوابگاه رو پیدا کنه که در باز شد. نگاه چانیول محتاطانه از پاهای شخصی که روبروش بود آروم بالا اومد و خیلی زود به دست‌هایی که توی سینه به هم گره شده بود رسید، آب دهنش رو قورت داد و بالاتر رفت.

بکهیون عقب‌تر از توی آیینه‌ی آسانسور با چشم‌های گرد به کسی که توی چهارچوب در ایستاده بود نگاه کرد و خیلی نامحسوس دستش رو به سمت صفحه‌ی دکمه‌های آسانسور برد و دکمه‌ی پارکینگ رو زد.

«درب‌های آسانسور بسته میشود».

صدای آسانسور که بلند شد بکهیون مضطرب چرخید و چانیول هم برگشت تا خیانتی که در حقش شده بود رو با چشم‌های خودش ببینه. بکهیون چندبار پلک زد و برای چانیول که با دهن نیمه باز نگاهش میکرد دست تکون داد: دوستت داشتم مرد خوبی بودی.

و در‌های فلزی آسانسور بند اتصال نگاه دو مرد به هم رو پاره کرد.

چانیول دوباره برگشت و اینبار با چهره‌ای کاملا محترمانه ولی قلابی خم شد: با عرض سلام و احترام و عرض ادب هیونگنیم.

برای بیشتر از پنج ثانیه توی زاویه‌ی نود درجه موند که جونمیون غرید: بیا تو.

و از جلوی در کنار رفت. خوابگاه برخلاف کل 18 ماه قبلی تمیز بود و این فقط اثر حضور دوباره‌ی مینسوک و کیونگسو بود. هرچند خوشبختانه مینسوک زودتر از کیونگسو از ارتش مرخص شده بود و این یعنی خوابگاه بدون خونریزی دوباره نظم گرفته بود.

چانیول کیسه‌ها رو همون جلو زمین گذاشت و خواست ماسکش رو دربیاره که جونمیون بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای غرید: محض رضای خدا کدوم آدم عاقلی قبول کرده تو برداری با بکهیون بری ژاپن؟ همه تو اون کمپانی عقلشون رو از دست دادن؟ درسته هیچکی نمیدونه شما دو تا فتنه واقعا با همید ولی مگه دستور حذف شیپتون از رسانه رو روزی 13 بار به همه دیکته نمیکنن؟ نه واقعا به من بگو... این تصمیم کدوم خری بود؟

چانیول ماسکش رو دوباره روی صورتش گذاشت چون احساس کرد هر لحظه ممکنه نیاز باشه که فرار کنه و با لحن محتاطانه و بامزه‌ای گفت: حرص نخور هیونگ پیر میشی.

جونمیون به سمت چانیول برگشت و چند قدم بلند برداشت تا سینه به سینه‌ش قرار بگیره: پیر میشم؟ من پیر میشم؟ من پیر شــدم! موهای سفیدم داره در میاد، یعنی من نباشم نباید بدونی چقدر موقعیت خطرناکه؟

چانیول سعی کرد جونمیون رو آروم کنه: هیونگ، تصمیم من نبود، من درخواست ندادم، تصمیم لیبل ژاپنیمون بود و اتفاقا سومان سونسنگنیم مخالف بود و قصد نداشت موافقت کنه ولی این نتیجه‌ی نظر سنجی بوده و کمپانی اگر مخالفت میکرد ربطش میدادن به جریانات نوامبر و دوباره گند میخورد تو همه چی.

Stars ☆🌠 [Chanbaek]Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang