9

309 49 24
                                    


رینگ رینگ

صدایی ک اغاز کننده ی روز جدید با کلی اتفاقات متفاوت!
چهارشنبست اخرین روزی ک ا.ت میره مدرسه

با شنیدن صدای زنگ نحثی ک اعلام کننده رفتن ب مدرسه بود از خواب بلند میشه، خودشو رو تخت کِشو قوس میده و مثل عادتای هر سال ب خودش میگه چیزی نمونده تمام میشه راحت میشی!

بعد اینکه عقدشو سر مدرسه خالی میکنه از خواب بلند میشه
اول میره دستشویی و صورتشو میشوره بعد میره اتاق جونگکوک ک بلندش کنه

درو اتاقو باز میکنه، جونگکوکی رو میبینه ک خیلی نرم رو بالشتش خابیده، پاشو برای رفتن ب سمتش بلند میکنه ولی همون راهو برمیگرده، دلش نمیاد ک بیدازش کنه درو میبنده ولی دور از انتظارش صدای کوک رو میشنوه..

-نرو، بیا بیدارم

+متاسفم بیدارت کردم

-ن عزیزم، من هروز این ساعت باصدای زنگت بیدار میشم ولی یکم چرت میزنمو منتظر تو میمونم

+ازین ب بعد کَمش میکنم ک اذیت نشی

-ا.ت جونم، اگ تنها بری مدرسه من اینجا سکته میکنم از دلشوره، پس کَمش نکن

+چشممم

لپای جونگکوکو بوس میکنه و سریع میره بیرون

جونگکوک اول شوک زده میشه چون دومین باره ک این ریکشنو ازش میبینه همیشه خودش بوسش میکرد، این نشون دهنده اینه ک داره کم کم بهش عادت میکنه و خجالتو میزاره کنار!

ولی ا.ت لبخند رو لباش بود هم قلبش هر ثانیه100تا میزد، تو دلش ب خودش فش میداد ولی از ی طرفم خوشحال بود، ب خودش برگشتو رفت صبحونه اماده کنه

**

توراه مدرسه بودن، مثل دیروز با موتور رفتن
امسال مدرسه از سه شنبه شروع شده بود
یعنی فقط دوروز میرفتن و بعدش دوروز استراحت میشد

+جونگکوک؟

-جان جونگکوک، بلندتر حرف بزن نمیشنوم درست

+میای بهشون بگی؟

-اره میگم، چرا؟

+اگ گفتن ن، خودتو کوچیک نکن بیخیال باهاش میسازم

-ققربونت بشم خودتو ناراحت نکن عزیزم، یساله تمام میکنی میای کافه خودم

+خنده* چیکاره اونجا میشم؟

-تو چی دوست داری؟

+قهوه، نسکافه درست کنم!

-همونو بهت یاد میدم

نگران، ناراحتی چیزی بود ک ا.ت الان داشت، ولی کنار جونگکوک تظاهر میکرد ک خوبه چون میدونست اونم حالش گرفته میشه، دستاشو دور جونگکوک سفتر کرد

+دوست دارم

-جونم؟ چیزی گفتی؟

سرشو برد کنار گوشش
+دوست دارم

thanks for saving me!✨Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin