🥑

974 153 45
                                    


یکی از سناریو های معروف که معمولا مخصوص تابستونه و تا کریسمس ادامه داره اینه که یه پسر داریم این زیادی مغرور و لاشیه کلا ارزش پول باباشو نمیدونه مثلا بجای لامبورگینی ، مازرلاتی میخره. ای وای ای وای مامانشو با یه دستمال درحالیکه داره گوشه چشمشو پاک میکنه به شوهر عزیزش میگ عزیزم پسرمونو به دهات نفرس اونجا پیش قرتیا دووم نمیاره. اما پدره که معمولا رو مبل چرمی نشسته میگ نخیر بعنوان وارث باید ارزش پول رو بدونه معمولا تو این نوع سناریو فرد مورد نظر تاپه. خلاصه اینو می فرستن به یه روستایی ، جزیره دور افتاده یا یه خراب شده ای. ایشون که ۲۵ سال کونشو با آب گازدار میشسته ، بعد با دستمال با طعم گل رز پاک میکرده میاد تو اون خراب شده سرد گرم میشه ترک برمیداره. دقیقا تو ۲ چپتر فقط نق میزنه. معمولا هم اونجا برق نداره شارژ گوشیش هم تموم میشه آنتن هم نمیده ( آخه خواهرم یه کم انصاف کره که با سرعت نتش معروفه تو همه جا نت مفت ریخته تو با چه جرئتی میایی میگی آنتن نداد پسره نتونس به زیدش عکس بفرسه.) بعدش یه قهرمان میاد باتم مون که کم مونده میاد کون تاپ رو هم میشوره بعدش اینا که رابطشون پیشرفت کرد فهمیدن بهم عاشقن، زید تاپ پیداش میشه میاد که اونم معمولا یه عفریته خرپول و مغروره که قطعا عینک دودی زده. باتم چص میاد میگ من که نمیتونم با اون عفریته رقابت کنم ولی آخرش تاپ که تا همین ۴ چپتر پیش نق میزد همه ثروت و جنده هاشو ول میکنه بخاطر باتم تو اون خرابه میمونه.

یه حالت دومی هم هس طرف با خونوادش به جزیره یا یه شهر دورافتاده میرن معمولا طرف باتمه بخاطر شغل باباش نقل مکان کردن. اونجا هم باز حتی اگ اون اطراف آب هم نباشه تاپ میاد باتمو از غرق شدن نجات میده. اگ دیگ تاپ خیلی بامرام باشه از دست یه گله لاشی نجاتش میده اونجاست که باتم عاشقش میشه ولی تاپ چون مغروره به تخمش نمیگیره. بعد یهویی برا تاپ یه رقیب پیدا میشه چون اینجا دیگ نویسنده خستس در عرض ۲ چپتر همه چی رو می بنده اون رقیب رو به چوخ میده این دو تا میرن خونه زندگیشون.





**********

یه چیزی رو روشن کنم من به همتون احترام قائلم چه تو شهر زندگی کنین چه روستا. اونجا خراب شده گفتم چون معمولا نویسنده ها میان یجوری اونجا رو تعریف می کنن آدم حس میکنه کمپ جنگ زده هس. وگرنه قصد توهین ندارم.

اینم بگم خب این دو تا سناریو خیلی رواج داره معمولا برا تازه کار ها تمرین خیلی مناسبیه برا اینکه خط داستانی رو بدون دغدغه پیش ببرن و احتمالش کمه برینن. بخاطر همین گزینه خوبیه توهین نمی کنم چون من خودم بعضی وقتا چیزای کلیشه رو ترجیح میدم حتی خودمم خیلی کلیشه می نویسم.

جمشید ، دلم گرفته عین چیز خوردم هر چی لاغر کرده بودم اومد روم🤦🏻‍♀️

ک مث کلیشهWhere stories live. Discover now