"پدرم"

498 137 46
                                    

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


بعد از گذشت چند ساعت بالاخره تونستن از هم دل بکنن و وقتی خداحافظیه طولانیشون تموم شد،از هم جدا شدن...گویی و منتینگ به سمت خونه رفتن،و ییبو و جیانگ هم منتظر شدن تا جان چند تا از کار های عقب افتادش رو انجام بده و بعد به خونه برن...جان مشغول امضای چندتا برگه بود،که با صدای در سرش رو بالااورد؛و با ییبوی خندون رو به رو شد...

+راست گفتی...منتینگ انقدر شیرینه که ادم میتونه گازش بگیره.
جان که از دست کارای ییبو سر میز حسابی کلافه شده بود،به حالت قهر سرش رو پایین انداخت و جوابی نداد...ییبو لبخند خبیثی زد و اروم اروم جان و از پشت بغل کرد...
+بیبی بوی مثل اینکه تنبیهت به اندازه نبوده...
جان که میدونست چه کارهایی از دست ییبو برمیاد ترسیده سرش رو برگردوند و زمزمه کرد.
_چرا چرا...کاملا به اندازه بود.

ییبو اروم کبودیه روی گردن جان که حسابی جلب توجه میکرد، بوسید، و دستش رو سمت دکمه های شلوار جان برد...
_ییبو...ییبو میخوای چیکار کنی؟؟
+میخوام اون ویبراتور و در بیارم بانی...
به اینجای حرفش که رسید،دستاش متوقف شدن.
+البته اگه نمیخوای...میتونه همونجا بمونه...
جان سریع دستای ییبو رو به جای قبلیش برگردوند.
_نه نه...هرکار میخوای بکن!!
ییبو ریز خندید و اروم لباس های جان رو از تنش خارج کرد؛با ملایمت رو میز خمش کرد و انگشتای کشیدش رو خیلی اروم سمت ویبراتور برد...
_ییبو...قصد داری دیوونم کنی؟؟

+شاید بیب...شاید.
و با یک حرکت ویبراتور رو از اندام ظریف جان بیرون کشید،که باعث شد اون بانی کوچولو نفس عمیقی بکشه...
ییبو روی جان خم شد و در همون بین وسیله ی توی دستش رو توی یکی از کشو های خالیه جان گذاشت...در حالی که نفس هاش دم گوش جان پخش میشد گفت
+این پشت حسابی برای شب اماده شده...بهتره توعم خودت و اماده کنی!

_تمام سعیمو میکنم...
+خوبه بانی...حالا بهتره هرچه زودتر بریم...خسته شدم انقدر مراقب بودم!
جان در حالی که لباسشو مرتب میکرد کنجکاوانه پرسید
_مراقب چی؟؟
+چیز مهمی نبود...
جان که حالا کارش تموم شده بود، نزدیک رفت و خودش رو به ییبو چسبوند.
_میخوام همون چیزه غیر مهم رو بدونم.
ییبو دستشو پشت گردن جان گذاشت و شروع کرد با موهاش بازی کردن.
+دوست ندارم نگرانت کنم.

¤change¤(completed)Where stories live. Discover now