تهیونگ و جونگ کوک رو تخت دراز کشیده بودن و دو تا بچه ها پیششون بودن
کوک گفت: از اون یکی خبر نداری؟؟؟ته سر تکون داد و گفت: از اون وقتی که بهم گفت بیا بهت پول میدم ، بیا پیشمن و همه چی و ول کن ..... نه خبری ندارم اون اشغال لعنتی انگار هیچی جز پول نمیشناسه ، اون اشغال از پدر من که اون موقع یه بازیکن ساده بود سواستفاده کرد
کوک لبخندی زد و گفت: اون یه مربی بازنشسته اس کسی که برای همه یه اسطورس اما در واقعیت ...... ولش کن
کوک تهجونگ و رو شکمش گذاشته بود و مدام قلقلکش میداد و ته با پایین و بالا کردن دستش با گربه کوچولو بازی میکرد
ته سرگرم بود که پایین تنش درد گرفت زیر لب لعنتی گفت و رو به جونگ کوک ادامه داد: جونگ کوک برو بالا رو صدا کن باید بریم بیمارستان
کوک تهجونگ و رو تخت گذاشت و به سمت اتاق تهجانگ دوید ته چند تا نفس عمیق کشید
هنوز دردش شدید نشده بود و باید از این فرصت برای آروم کردن خودش استفاده میکردتهجانگ و جونگ کوک وارد اتاق شدن ته پالتوش و پوشید و همراه جونگ کوک به سمت در خروجی رفتن
ته جونگ و تهگوک داشتن با تعجب به رفتن باباهاشون نگاه میکردن تهجانگ سر جفتشون و بوسید و گفت: باید شما دو تا رو بخوابونم بیاید بریم
جونگ کوک با سرعت تو خیابون میروند و نیم نگاهی به ته داشت که دستاش و از درد مشت کرده بود
وقتی به بیمارستان رسیدن تهیونگ با کمک جونگ کوک وارد بیمارستان شد
از جایی به بعد جونگ کوک اجاره ورود نداشت بیرون اتاق نشسته بود که دید نامجین اومدن
نامجون که پیراهنش نامرتب بود اول رسید: هی چیشد ؟؟ توئه
کوک سرش و تکون داد و جین هم رسید: لعنتی ما پشت سرت بودیم چقدر تند اومدی
کوک لبخندی زد و گفت: مگه شما دو تا سر قرار نبودید؟؟؟
نامجون کنارش نشست و گفت: کنار زده بودیم و داشتیم حرف میزدیم که دیدیم یه ماشین با سرعت داره میره تو یه نگاه کوچیک تونستم قیافت و ببینم حدس زدیم که وقتشه پس اومدیم اینجا
جونگ کوک برای جین جا باز کرد و گفت: لطف کردید بچه ها واقعا نیاز نبود
جین و شونش زد و گفت: این حرف و نزن بچه ما هم دوست داریم اون بچه کوچیک و ببینیم
نامجون رو به جونگ کوک گفت: جونگ کوکا اون دکتر مخصوصی که گفتی بالا سرشه؟؟؟
کوک سر تکون داد و گفت: نگران نباشید ته اول باید تغییر شکل بده بعد بچه رو به دنیا بیاره اونقدر سخت نیست
![](https://img.wattpad.com/cover/273903874-288-k578459.jpg)
YOU ARE READING
kookv Sweet Family [ Completed ]
Fanfictionخانواده شیرین 🍸 زوج ها: کوکوی نامجین ژانر: فلاف امپرگ اسمات رومنس