یوبین همونطور که لبای دختر رو بین لباش داشت با عجله کارت ورود در واحدشو از جیبش در آورد رو تاچ زدش و در باز شد.کمر گایونو توی دستاش گرفت و همونطور که با خودش میکشیدش داخل، دست دختر رو روی دکمه پیراهنش گذاشت. گایون منظورشو فهمید و مشغول باز کردن دکمه ها شد..
یوبین تن دخترو به خودش چسبوند و درو بست.
بعدش این گایون بود که بین در و بدن یوبین جفت شده بود و دستاش دور گردن زن حلقه شده بود.یوبین لحظه ای عقب کشید و همونطور که با چشمای خمارش بهش نگاه میکرد با کمی نفس نفس گفت:
_همینو میخواستی بگی مگه نه بیبی؟
گایون گوشه لبشو به دندون گرفت.
بالاخره اون لقبو بهش داده بود..آروم سر تکون داد و یه دستشو رو گونه یوبین گذاشت:
_می..میخواستم قبل اینکه..از پیشت ببرنم حداقل یه بار..داشته باشمت..که یوبین غرید:
_هر کس جرات کنه نزدیکت بشه میکشمش! فک کردی بعد اینکه لمست کنم میزارم جایی بری؟
گایون لحظه ای مات شد ولی لبای یوبین فورا کارشونو شروع کردن و لبای درشت دختر رو دوباره مزه کردن..
یوبین که حالا به خاطر شنیدن اون حرفا کمی حرصی شده بود دستاشو به کت دختر رسوند و از تنش بیرون کرد و تاپ زیرش که بند های نازکی داشت رو با پاره کردن از تنش بیرون کرد.
گایون گونه هاش سرخ شد و قطره اشکی از گوشه چشمای بسته اش چکید..
یوبین که همین الانم دکمه های پیراهنش باز شده بود گایون رو توی بغلش رو دستاش بلند کرد و همونطور که میبوسیدش سمت اتاقش رفت.
بدون اینکه برق رو روشن کنه رفت سمت تخت و گایون آروم رو تخت دراز کرد و روش خم شد.
گایون به خاطر کم آوردن نفس آروم اومی کرد و یوبین کمی فاصله گرفت و به دختر زیرش که هیچی نشده نفس نفس میزد پوزخندی زد و گفت:
_اوه بیبی الان زوده واسه کم آوردن.
همونطور که حرف میزد مشغول باز کردن دکمه شلوار پارچه ای سفید دختر شد:
_چون دفعه اول زیاد سخت نمیگیرم کیت کت آروم باش.
گایون تند تند خجالت زده پلک میزد:
یعنی دفعه های دیگه ام قراره باشه...؟نتونست بیشتر فک کنه چون خنکی بین پاهاش باعث شد نگاهشو بده پایین.
شلوار و لباس زیرش باهم از تنش خارج شده بود و یوبین داشت سرشو میبرد پایین.
نگران نیم خیز شد و خواست با تته پته جلوشو بگیره:
_ن..نه یوبینا..اینکار..آههه..
زبون زن رو عضو دختر کشیده شد و باعث شد ناله آروم از دهان دختر خارج بشه.
یوبین راضیام ریکشن اون توله حساس لیسی به کلیتش زد و بدون هشدار بین لباش گرفتش و مکید. گایون رسما داشت دیوونه میشد ار حس عجیب و خوبی که بهش دس داده بود و کمرشو قوس داد:
![](https://img.wattpad.com/cover/290271394-288-k611448.jpg)
YOU ARE READING
Mine ||| Dahyeon [Completed]
Fanfiction_گفته بودی اگه پیشنهادتو قبول کنم باید برات کار کنم. نگفتی کار من چیه؟ _کارت اینه که خانوم من باشی. *حتما موقع خوندن وقتی میخواین برین پارت بعد از منو استفاده کنین که پارتی رو جا نندازین. نمیخوام گیج بشین🌹 Coples: dahyeon,shoa and secret. Ganre: ro...