part 6/end

563 140 17
                                    

جان دوباره خم شد لبای ییبو رو آروم بوسید و بعد به سمت پاهاش رفت. با هر دو دستش رون هاش رو گرفت و با ملایمت از هم بازشون کرد. 

ییبو از اینکه خصوصی ترین قسمت بدنش در معرض نگاه جان قرار گرفته بود صورتش به رنگ لبو درومد و لبش رو به دندون گرفت. با دیدن نگاه خیره جان به سوراخش دیگه نتونست تحمل کنه و بی‌اراده زانو هاشو بهم نزدیک کرد.

جان که این واکنشش رو دید و متوجه شد که از نگاه خیرش خجالت کشیده لبخندی بهش زد و یکی از روناشو نوازش کرد و دوباره پاهاشو از هم باز کرد.

+درست مثل یه پاپی کیوت خجالت میکشی

ییبو با شنیدن کلمه "کیوت" اخمی کرد و شروع کرد به غر زدن:

_ولی من کیوت نیستم! برعکس خیلیم کولم 

با دیدن لبخند دوندن نمای جان نگاهش تخس تر شد و لباشو روی هم فشرد:

+الان دقیقا برای چی داری میخندی؟

قلب جان داشت از شیرینی و کیوتی بیش از حد پسر مقابلش مثل یه بستنی قیفی توی یه تابستون داغ ذوب میشد. دستشو بلند کرد و لپ نرم و خامه ایش رو بین انگشتاش گرفت. اون لپ لعنتی خیلی خیلی نرم بود و دندونای خرگوشی جان رو برای گاز گرفتنش به خارش مینداخت. 

با انگشتش خیلی آروم به لپش فشار آورد و همونطور که اونو میکشید با خنده به حرف اومد:

+آره کاملا حق با خودته. تو یه پاپی کولی نه یه پاپی کیوت.

ییبو دوباره ناراضی  اخم کرد و دست مزاحم جان رو از روی لپاش کنار زد:

_اصلا چرا باید پاپی باشم؟ من یه شیرم، یه شیر کول! 

جان دیگه نمیتونست در برابر کیوتی بیش از حد ییبو طاقت بیاره پس با خنده خم شد گاز محکمی از لپش گرفت و صدای آخشو درآورد. عقب کشید و با شیطنت به چهره اخم کرده و تخس پسر زیرش خیره شد.

+باشه اصلا هرچی تو بگی. حالا میذاری کارمونو تموم کنیم یا نه؟

ییبو با یادآوری وضعیتی درش قرار داشتن گوشه لبشو گاز گرفت و بدون زدن هیچ حرفی فقط سرشو به نشونه موافقت تکون داد. تقریبا داشت یادش میرفت تو چه موقعیتی هستن.

جان با موافقتش لبخندی زد و لپش رو که گاز زده بود بوسید.

+پس اول باید آمادت کنم

دوباره به سمت پاهاش رفت و مایع ژله‌ای مانند رو از روی تخت برداشت و انگشتاشو بهش آغشته کرد. پاهای ییبو رو بیشتر از هم باز کرد و یکی از انگشتاش رو به آرومی وارد سوراخ صورتی و دست نخوردش کرد. 

ییبو با حس انگشت جان بی‌اراده لگنش رو بالا داد آخ ریزی از بین لباش خارج شد. 

جان لبخندی به این کارش زد و لگنشو پایین آورد و انگشت دومشم به اون یکی انگشتش اضافه کرد و شروع کرد به قیچی وار حرکت دادن انگشتاش داخل سوراخش. 

𝙙𝙖𝙣𝙘𝙚 𝙬𝙞𝙩𝙝 𝙢𝙚 (Completed)Where stories live. Discover now