Fucking libido E9

790 270 95
                                    

⊹⊱•  Episode 9  •⊰⊹

دستی توی موهاش کشید با شنیدن صدای زنگ گوشیش از جایی غیر از آشپزخونه، بند پیشبندش رو باز کرد و درش آورد؛ سمت سالن رفت اما قبل از اینکه کامل از آشپزخونه خارج بشه دیان رو دید که سمتش میدوئه و دستش که گوشی رو گرفته به طرفش دراز کرده

با سرعتی که پسرش داشت، مطمئن بود که میفته اما باز هم تذکر داد

چانیول: ندو میفتی

و قبل از اینکه دیان بخاطر سُر خوردنش روی پارکت با سر توی کانتر بره دستش رو دور شکم و کمرش پیچید و بلندش کرد

توی بغلش گرفت و عصبی زمزمه کرد: دیان بهت گفتم انقدر ندو بچه... آخر میفتی یه چیزیت میشه بیا درستش کن

دیان با چشمای درشتش به پدرش خیره شد: ببخش

نگاه اخم الودی به پسرکش انداخت و با گرفتن گوشی که به زور بین انگشتاش گرفته بود نگاهی به اسم روی صفحه انداخت

اسم جونگین روی صفحه باعث شد ابروهاش بالا بره؛ اینکه فهمیده بود که بکهیون برادر این پسره کمی براش شوکه کننده بود؛ در واقع شاید خیلی با جونگین صمیمی نبود اما رفتارهای این دو پسر در برخورد اول هم با هم خیلی متفاوت بود

آیکون سبز رنگ رو لمس کرد و گوشی رو کنار گوشش گذاشت

چانیول: بله

خم شد و پسرش رو، پایین گذاشت

صدای پر انرژی جونگین توی گوشش پیچید: چطوری مرد؟

لبخندی زد و با رفتن دیان سمت اسباب بازی هاش، بلند شد و دست توی جیبش برد: خوبم تو در چه حالی؟

جونگین مکثی کرد: خوب نیستم؟ نیستم واقعا... یذره کارام زیاد شده

در حالی که سمت کاناپه میرفت سر تکون داد: میدونم شنیدم داری سریال بازی میکنی

جونگین: اره... در واقع اجبار یکی از دوستام بود، مجبورم کرد توی سریال باشم چون پارتنرم خودشه

دستی توی موهاش کشید: خوب کاری کردی به نظر من... استعدادش رو داری

جونگین نیشخندی زد: پس چی فکر کردی مرد؟ من کیم جونگینم؛ دیگه میخوام این صنعت رو از چنگ تو در بیارم و بذارم که یه نفسی بکشی

خندید و سر تکون داد: عوضی

جونگین: نه نه... اون داداشمه، من نیستم

ابروهاش بالا رفت و با صدای بلندی خندید اما شنیدن صدای داد بکهیون درست اون ور خط باعث شد که توی لحظه ای صدای خنده ش قطع بشه تا صدای اون پسر پررو، رو بهتر بشنوه

بکهیون: چقدر حال بهم زنی تو کیم جونگین

جونگین با لحنی مثل لحن پسر کوچیکتر جواب داد: عین خودت بیون بکهیون

• Fucking libido • Onde histórias criam vida. Descubra agora