_ تقاص _Part1
_ دوباره ازت میپرسم ..
صدای تق تق کفشاش توی اتاق تنها صدایی بود ک میشنبد ... البته اگر صدای فین فین خودشو رو فاکتور میگرفت ... میلرزید+ن .. نمیدونم .. من اخه
«تق» بلندی ک براثر اصابت دو دست مقابلش روی میز شنید اجازه حرف بیشتری رو بهش نداد ..
_ نگو ک نمیدونی (خندید .. خنده ای ک باعث شد با نفرت بهش خیره شه) انتظار داری باور کنم؟ .. تو ادم کشتی!
با صدای بلند گریه کرد و میون گریه هاش گوش هاشو گرفت
+نههههههه! من اونو نکشتمم .. دروغ نگوووو ..
سرشو ب اطراف تکون میداد و گریه میکرد اما فرد مقابلش هم داد زد_به نفعته تعریف کنی
#فلش بک#
در حالیکه تو اتاقک تعویض لباس بود صدای دست زدن شنید و ب سمت صدا برگشت و تاعو رو دید
تاعو_ پسر تو امشب معرکه بودی متوجهیییییی .. من افتخار میکنم از بابت داشتن دوستی مث تو
بک لبخند خجلی زدبک _ جدا تاعویا .. تو همیشه مشوق من بودی
تاعو تند تند سر تکون داد .. و بعد از بستن کمد رختش همراه بک باهم از اتاقک خارج شدن ..
تاعو همچنان داشت میگفت:
_ حرکات بدنت امشب ی قدم از سکسی اونطرف تر بود .. تو متوجه نیستی .. طرز گرفتن میله و باز کردن پ....
بک کوبید ب بازوی تاعو_ تمومش کن .. رئیس گف امشب بهترین باشیم و منم تمام سعیمو کردم .. همین؛ چرا از خودت نمیگی .. اون سایه لعنتی چقد ب قیافه زشتت نشسته
تاعو با هیجان گفت_جدا؟؟ این سایه رو تازه یونگهو گرفته برام
چند تا پلک زد تا که چشمش ب مردی خورد ک بد جور خیره بود بک .. و اینو ن الان .. بلکه از سر شب و شروع این جشن متوجه شده بود و اخمی نثار اون نگاه کرد
#پ .ف.ب#
بک_ چیو تعریف کنم
بازم روی میز کوبید_همه چیزو .. از اول
و صدای گریه بکهیون دوباره اتاقو پر کرد و زیر لب گف«هیچکس نمیتونه درکم کنه» و صدای نفسهای خسته و عصبانیه پلیس مقابلشو ب روش نیاورد
_ سرباز کیممممممممممم
در سریع باز شد و قامت ورزیده سرباز کیم زیر چار چوب در هویدا شد « بله قربان »
نفس عمیقی کشید_ببرش بازداشگاه هرچه سریعتر
کیم جلو اومد و دست نحیف و استخونی بک رو بین درستاش گرفت و سمت در بردش .. درحالیکه بک از شدت اشک چشماش تار بود و سرخ ..وقتی ازونجا بیرون اومدن سرباز بک رو مخاطب قرار داد:
_هی پسر! از من میشنوی هرچی هس بگو .. اگ میتونی راس و یا حتی دروغ .. ستوان خیلی زیر دست داره و ازش هرکاری بر میاد .. یکم فک کن ب حرفام.. هوم؟
![](https://img.wattpad.com/cover/301647654-288-k798196.jpg)
YOU ARE READING
⚔️Repayment⚔️
General Fiction_من فقط یک استرپیر بودم ، اون میخواست از من سو استفاده کنه! کاپل: چانبک⚔️ کایسو⚔️ ژانر: عاشقانه جنایی روزمره و گاهی فان کامینگ سون⚔️ .....