_من تا صب انرژی دارم بیبی.
تهیونگ نچ نچی کرد با خنده متعجبی به جونگکوک که زبونش به سینه اش میرسوند نگاه کرد.
_عا..عااح گوگ منظورم برای کمک بهت..آههه..این بود که مبارزه کنیمممم..
تا میومد جمله اشو کامل کنه زبون سرکش مردش با نیپلش ور میرفت و باعث میشد ناله هاش از دستش در برن.
در آخر وقتی نیپلش توی دهن همسرش مکیده شد نتونست جلوی صدای بلندشو بگیره و کلمه آخرشو کشیده و بلند تر گفت.
حالا حس میکرد داره تحریک میشه به پشت موهای مشکی و پرپشتش چنگ زد و جونگکوک با دیدن این حرکتش با نیشخندی گوشه لبش به نیپل حساسش مک زد.اون وسط گاز ریزی از نیپلش گرفت و محکمتر مکیدش و ته بیشتر به پشت موش چنگ زد و سرشو با درد و لذت تحریک شدگی عقب پرت کرد:
_آههه..گوگگگگ..ی..یواش..
ولی جونگکوک اگه خودشم میخواست نمیتونست از تن سفید و خوشتراش همسرش که رایحه توت فرنگی شامپو بدنش روی پوستش هنوز هم کمی پخش بود دست بکشه پس فقط چرخید و رفت سمت صندلی چرمی و بزرگی که کنار میز کوچیکی برای استراحت بود.
خواست تهیونگو بنشونه ولی ته گردنشو چسبید و توی همون حال جونگکوک نشست و ته روی پاش خودشو بالا کشید.
جونگکوک اما با زبونش لبشو خیس کرد و بهش خیره شد. نیپل حساسشو بین انگشتاش مالید و با شیطنت منتظر شد بیبی عاجزش توی همون حال حرف بزنه.
ته به کمرش قوس داد و با پیشونی عرق کرده ای گفت:
_گ..گوگی..
_هوم~؟
بعدش نیشخندی زد که ته نگاهی از کنار چشمش بهش کرد آهی کشید:
_خ..خیلی خوب..آههه..
خودشو کشید جلوتر و همونطور که لبشو باز زبونش خیس میکرد و پیراهنشو در میآورد گفت:
_اینجوری انرژیتو خالی میکنیم ..
جونگکوک ساعدش دور کمر ته انداخت کشیدش جلوتر و قشنگ تنشو چسبوند به خودش و مشغول بوسیدن لبش شد.
ته که یادش رفته بود نفس بگیره همونطور که قلبش مثل همیشه از هیجان تند تر میزد نفس های تندی میکشید و سعی میکرد با لبای همسرش همراهی کنه. جونگکوک زبونشو روی دندونای بیبیش کشید که اون در یه لحظه لباشو فاصله داد تا راهش بده داخل.
وقتی زبون جونگکوک گرسنه نقطه نقطه های دهان همسرشو لمس میکرد ته هم کاری که ازش خوشش میومد انجام داد و زبونشو همونطور که توی دهنش مزه اش میکرد مکید و ناخودآگاه ناله ای کرد:
_اوممم..
خودشو تکون میداد میبوسید و متوجه نبود داره با باسنش به عضو نیمه سخت مسترش فشار میاره.
YOU ARE READING
𝐄𝐗 𝐌𝐀𝐒𝐓𝐄𝐑 [𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝]
Fanfiction_خوبه..بدون من نتون..دوسم داشته باش.. _معلومه که بدون تو نمیتونم..تو همه چیز منی عزیزم.. . . _دیگه باید چیکار کنم منو ببخشی.. . . _گوگ من خیلی عاشقتم چرا مجبورم میکنی همش تکرارش کنم؟ _چون..تو هنوزم کابوس میبینی بیب.. *حتما برای خوندن هر پارت از منو...