you وانشات[اکسو]

✨i love you✨

🍁مرگ بزرگترین ضرر زندگی نیست!
بزرگترین ضرر زندگی، آن چیزی است که در شما می‌میرد هنگامی که شما زنده اید...!🍁

دیگ خسته شدم
از ادما .. از اومدن و رفتناشون ..
از تنهاییم! از نا امیدی و زندگی کردن توی این شهر ..
من نیاز به یک تنوع دارم ..

_هی بک .. سلام شنیدم درخواست استعفا دادی!! چیزی شده؟

این جولیاس .. دختری که به مهربونیش توی این کشور و یا حتی این زمونه وجود نداره

لبتابمو بستم و بهش نگاه کردم و سعی کردم برای اینکه خیلی خشک ب نظر نرسم لبخند بزنم .. اما فکر نکنم حالت لبخند هم گرفته باشم...

_هی جولیا.. حس میکنم که به این کار تعلق ندارم .. فقط همین!

اومد سمت میزم و روبه روم نشست و دستای تو هم گره خورده ی روی میزم روگرفت

_عاااا بک .. درک میکنم اما تو به تازگی روحیه ت خوب شده .. فک میکردم کهـ.....

لبهامو بهم فشردم
_یک روحی که نابود شده دیگه خوب شدنش .. نمیدونم .. آهههه .. حس میکنم بی فایدیس این کارا ..
، احساس میکنم عمرم به این دنیا نیست ..
می‌خوام سعی کنم کمی خوشحال باشم
(به چشم های مهربونش خیره شدم) میدونی!؟ فقط کمی!!

دستامو به نشونه همدردی فشرد
_تو‌ مختار زندگی خودت هستی فقط بدون حسابی برات خوشحالم ..

بلند شد و وقتی خواست از در خارج شه بهم نگاه کرد و لبخند آرامبخشی زد
ای کاش همه ی مردم مثل اون بودن ..

لبتابمو باز کردم و آخرین پرونده های کاریمو ثبت کردم!
خوبه!

اما من ادم پشت میز نشستن نیستم! اونم با این روحیه داغون ..
من ب کمی تنوع نیاز دارم!
اره همین، تنوع

~~~~~~~~~~

بعد از یک پرواز اروم و دلچسب بلاخره رسیدم!
رسیدم به جاییکه حس میکردم زندگی توش جریان داره. و منم همینو میخواستم

روبه روی یک هتل ایستادم و ازشون پرسیدم
_هی اقا .. یک اتاق می‌خوام

مرد لبخند زد و با لحجه غلیظ بریتانیاییش گفت
_اره دارم بیا تو .. تک نفره یا دونفره؟

_خودمم .. تنها

_شبی ۲۰۰ دلار

چشم هام گرد شد:۲۰۰ دلارررر؟

_میدونی اومدی روبه روی بهترین هتل اینجا؟ اگر جای کم هزینه تری میخوای باید بری یکم پایینتر دست چپ
متل رز

سرم سوت کشید بابا! من نمی‌تونستم این هتل بمونم پس رفتم که به ادرسی که گفت برسم ..

زیباترین جایی بود که به چشم می‌دیدم
راهش ، خونه هاش سرسبزی محلش و و و