part 3

116 30 1
                                    

تق تق
تق تق
برایت:اه یکی اون در بی صاحابو باز کنه
چرخیدم و به پهلو خوابیدم بالشتمو بغل کردم و بی اهمیت به شخص پشت در دوباره چشامو بستم
وین:پی پاشو دیگه
پیی......پیییی.....بلند شو
سرم و بلند کردم و به زور لای چشمام و باز کردم
برایت:وینن بزار بخوابم، برو ببین کدوم خرمگس مزاحمیه
وین:خودت که تکون نمیخوری حداقل من و ول کن برم ببینم کیه
تق تق تق
برایت:چی میگی من که تو رو نگرفتم
یهو با دست پلکامو باز کرد و مجبورم کرد نگاهش کنم.....جدی و طلبکار زل زده بود بهم
مثل اینکه وین و با بالشتم اشتباه گرفته بودم
لبخند پهنی زدم،سرم و فرو کردم تو گردنشو محکمتر بغلش کردم
برایت:حالا که شرایط مهیاس بیا دوباره بخوابیم
وین:که دوباره بخوابیم آره؟
با چشمای بسته سرمو تکون دادم و تایید کردم
برایت:هییییییی
وین:خوبت شد ها؟حالا که از تخت بیرونی خودتم برو درو باز کن
برایت:چطوری دلت اومد اینجوری از تختمون پرتم کنی پایین
ادایی درآورد و زبونشو بهم نشون داد
وین:اگه دوست داری شبا نیام خونه میتونی همینجوری تا ابد اونجا بشینی
بلند شدم و سمت در رفتم
برایت(با اخم):لازم نکرده
در و باز کردم و به قیافه شنگولش سر تاسف تکون دادم
برایت:پس خرمگس مزاحم تویی
اُهم:اوه،خرمگس؟مزاحم؟اینا چیه به من می‌چسبونی پی؟
برایت:چی کار داری
اهم:اومدم دنبال وین با هم بریم کمپانی
برایت:دُمت کو؟چرا با اون نمیری
دستشو تکیه داد به چهارچوب درو غر زد
اهم:باورت میشه پی؟صبح پا شدم دیدم قالم گذاشته و رفته...شیا نانون مثلا قرار بود با هم بریم
برایت(با نیشخند):خوشم میاد خودت میدونی دُمت کیه،ببین چی کارش کردی که حتی نمیخواد باهات بره جایی
دست به کمر نگاهم کرد و خود شیفته بازیاش و شروع کرد
اهم:همه میدونن اونه که همیشه اذیتم میکنه، چطور دلش میاد من به این جذابی و نادیده بگیره نمیفهمم
برایت:اوهو مستر جذاب ترمز کن با هم بریم
هر چی که شده باید سعی کنی از دلش در بیاری در ضمن خودم وین و میب.....
وین:من آمادم بریم اُهم
برایت:هی هی صبر کن ببینم تو کی حاضر شدی
وین:وقتی که مشغول نصیحت کردن به امثال خودت بودی
اهم:دیشب خوب خوابیدی وین؟
وین:منظورت چیه
اهم:آخه تا دیروز خیلی ناراحت و افسرده بودی ولی الان رنگ و روت باز شده
ابرو بالا انداخت و با چشم به من اشاره کرد
اهم:برگشت بعضیا بهت ساخته ها....اوهووو داری سرخ میشییی
دستم و انداختم دور گردن وین و زدم تو سر اهم
برایت:برو دنبال هم بازیِ خودت بچه
اهم:اوی پی چرا میزنی.....دیگه داره دیر میشه زود باش بریم
برایت:یه لحظه صبر کنید برم حاضر شم بیام
اهم:هی پی قرار نبود تو باهامون بیایااا......به من میگه دمت کو،خودش مثل چسب همه جا بهت میچسبه
وین(با خجالت):هوفف ولش کن درست بشو نیست،برایت زود باش مثلا عجله داریما
برایت:اومدم اومدم...بریم
وین و اهم با هم:اوهووو عروسی داری میری؟
اهم رو به وین:پی نگفته بودی عروسیتونه وگرنه منم کت شلوار میپوشیدم
برایت:ببند نیشتو اونم به موقعش
اهم:اوو موقعش کی میاد پس
بدون توجه به اهم لبه های کتمو گرفتم و صافش کردم
وین به نظرت چطور شدم؟
نیم نگاهی بهم کرد
وین:مثل همیشه خوشتیپ شدی
برایت:مرسی
اهم:اگه لاو ترکوندنتون تموم شد تشریفمون رو ببریم
برایت:بریم بریم
سه تایی سمت وَن رفتیم و سوار شدیم

BdstWhere stories live. Discover now