Sherlock Holmes 2009

30 5 0
                                    



سالام. امیدوارم ک حال و احوالتون خوب باشه:)

اینا دیالوگای فیلم شرلوک هلمز 2009 عه. باورتون نمیشه چقد خفنه این فیلم. 
من به دو دلیل دیدمش.
 یک: من عمیقا طرفدار رابرت داونی جونیورم:))) کراشمههه
دو: چون شرلوکه. چون من همه فیلمای شرلوکو دوست دارم...:(

آره خلاصه. گفتم اینم ببینم و راستشو بخواین اولش مطمئن نبودم ازش. آبکی به نظر میومد... بازم به نظرم شرلوک با بازی بندیکت کمبربچ خفن تره ولی اینم واقعا ارزش دیدنو داره.
وای باورتون نمیشه چقد جان واتسونش جذابه:))))))))))))))))))))))))))))))))

اینجا روابط یه ذره فرق داره. شرلوک واضحا دلشو داده به آیرین آدلر. دکتر واتسون بااینکه مواظب شرلوکه ولی خیلی بدجنسه😂😂بدجنس نه طوری که واقعا اذیت کنه و مشکل ایجاد کنه. یه ذره بدجنسه با شرلوک...
و اوکی. من نمیدونم چطوریاس ولی اینجام خیلی شیپن... تف.
بااینکه جان واتسون ازدواج میکنه با مری. 
و شرلوک اینجا خیلی کیوت ترههه:(



دارن یه نفرو خفه میکنن*
جان: اسلحه آوردی؟
شرلوک: گفتما یه چیزی یادم رفته. فکردم اجاقو روشن گذاشتم... 
جان: روشن بود...



جان: هلمز! به عنوان دوستت (دارم میگم که) الان دو هفتس که تو این اتاقی. تاکید میکنم که باید ازینجا بری بیرون.
شرلوک: اون بیرون و کلا روی زمین هیچ چیز جالبی برای من نیست..
جان: هممم.. پس امشب وقتت آزاده؟
شرلوک: از الان.
جان: شام؟
شرلوک: عالیه😃.
جان: رویال؟
شرلوک: جای مورد علاقم😌.
جان: مری هم میاد.
شرلوک (شوکه و ناراحت میشه...): وقت ندارم...(میخواست با دوستش شام بخوره خببب)
جان: باهاش آشنا میشی هلمز!
شرلوک: بهش پیشنهاد ازدواج دادی؟
جان: نه هنوز. حلقه مناسب پیدا نکردم.
شرلوک: پس هنوز رسمی نشده.
جان: میشه. چه بخوای چه نخوای.(بی رحممم)... ساعت 8:30 رویال. در ضمن، کت بپوش.
شرلوک: خودت کت بپوش:( -_-


وای... یه قسمتیش نشون میده که شرلوک کلی پشه رو کرده تو یه شیشه. براشون ویالون(؟) میزنه تا ریکشنشون رو ببینه و اینا. بعد جان اومده برا اون داره توضیح میده نتایجشو. 
جان: چطوری اونارو کردی تو شیشه؟
شرلوک: سوال خوبیه... تک تک... شیش ساعت وقتمو گرفت...
کیوتتتتت:((((
بعدش جان در شیشه رو باز کرد پشه ها رفتن...😂😑اینشکلی بدجنسی میکنه..



شرلوک: تو از موهبت عظیمِ سکوت برخورداری و این تو رو به یه دوست باارزش تبدیل میکنه:)


لرد بلک وود: من زیر نقاب منطقی تو، شکنندگی رو حس میکنم.

لرد بلک وود: مرگ فقط یه سرآغازه.


آیرین: چرا همیشه به من مظنونی؟ 
شرلوک: به ترتیب تاریخ جواب بدم یا الفبا؟:))))


جان: چرا تنها زنی که بهش اهمیت میدی یه جنایت کاره؟ مگه خودآزاری داری؟؟
شرلوک: بذار توضیح بدم...



آیرین از یکی زورگیری کرد و شرلوک قایم شده بود، دیدش*
شرلوک با خودش: این همون آیرینِ خودمه!



کوتوله نه! ریزنقش.



-Run Little rabbit, Run!
+With pleasure, Sir!


جان: هرچی بلا آوردی سرم، اوکیه. چیزی که ازش خوشم نمیاد تلاشای تو برای خراب کردن رابطه من با مری عه...
(خو نمیخواد ازدواج کنی... تنها میشه اونموقع)


شرلوک: میتونیم یه بره به سیخ بکشیم😃.
جان: ما، هلمز؟ اگه بخوام برم ییلاق، ترجیح میدم با همسر آیندم برم.
شرلوک: اگه چاره ای نیست، اونم میبریم...:(



آیرین: هرکسی نقطه ضعفی داره. اون برا منو پیدا کرد...
شرلوک: و چی بود اون نقطه ضعف؟
(توووو-_-)



آیرین: دلت برام تنگ میشه، شرلوک؟
شرلوک: متاسفم.. بله...
گوگولییی:(





همینا بودن... بقیه قسمتاشم ببینم، آپ میکنم


Chegaste ao fim dos capítulos publicados.

⏰ Última atualização: Aug 15, 2022 ⏰

Adiciona esta história à tua Biblioteca para receberes notificações de novos capítulos!

Sherlock HolmesOnde as histórias ganham vida. Descobre agora