تهیونگ آهی کشید و حوله نمناک رو روی پیشونی دخترش کشید تا از حرارت بدنش کم کنه.
امروز که روز تعطیل تهیونگ بود،باهم رفته بودن یکم خوشبگذرونن و همینطور لوازمی که تهیونگ برای خونه و یخچالش احتیاج داشت رو تهیه کنن و البته یه خرید کوچیک برای یونجو بکنه.
و بعد از اون به اصرار یونجو رفتن بستنی بخورن که خب...نتیجه اش شد این.یونجو حالا تب کرده بود و گلو درد داشت.تهیونگ بعد از دادن مسکن ها و پاشویه کردن دخترش،یونجو خوابش برده بود و حالا به نسبت اول تبش پایین تر اومده بود.
YOU ARE READING
𝐌𝐞𝐭𝐚𝐧𝐨𝐢𝐚|✔︎
RomanceMetanoia "متانویا به معنی کسی که مسیر ذهن و قلب شمارو تغییر داده،مثل یک معجزه!" ও 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏-𝒏𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆-𝒇𝒖𝒏-𝒇𝒊𝒄 𝒄𝒉𝒂𝒕-𝒓𝒆𝒂𝒍 𝒍𝒊𝒇𝒆-𝒔𝒎𝒖𝒕 "من ازت بزرگت...