Black Shine
…………………..
t.me/Markhyuck_Fanfics
………………………………..
Writer: Hina
-بله؟!
+خونه ی جناب لی؟
-بله بفرمایید.
+لطفا به لی جنو بگید بیاد پایین.
-شما؟!
+بهش بگید دیاموند...
-بله...
چند دقیقه ای پشت در منتظر بود و بعد در باز شد و پسری با هودی لاجوردی و شلوار جذب دودی جلوش ظاهر شد.
-با من کار داشتید؟!
+هوانگ هستم. یکی از فرمانده های دیاموند. جوابتون چیه؟
-چطور باید بهتون اعتماد کنم؟
خوشش اومد... از همین حالا فهمیده بود که چنلو ادم خوبی رو انتخاب کرده و نیازی به شناخت بیشتر نداشت و بحث درمورد عضویت لی جنو با چنلو، از این لحظه به بعد احمقانه محسوب میشد.
کارت شناسایی رو جلوش گرفت و بعد با چشم هایی که تموم شدن صبرش توش موج میزد بهش خیره شد.
-میام...
+بشین تو ماشین. به خانواده ات اطلاع داده میشه.
بدون هیچ حرف اضافه ای توی ماشین نشست و منم بعدش سوار شدم. سمت پایگاه اصلی رفتم و داخل ماشین هیچ حرف دیگه ای رد و بدل نشد.
بعد از رسیدن به پایگاه تقریبا مطمئن بود که این پسر قابلیت سمویید بودن رو هم داره چون خیلی موشکافانه به همه چیز نگاه میکرد.
رنجون در اتاقی رو باز کرد که هر چهارنفر حاضر در اتاق به سمتشون برگشتن.
با دیدن جمین و هچان خیالش از بابت درست بودن همه چیز راحت شد. صد البته که نگران اون دوتا بود، هر دوشون پایه ی خل بازیا و دیوونه بازیاش بودن و اینکه جمین و هچان دونسنگ هاش بودن و پسرخاله های کوچیکش بودن هم... میتونست دلیل دیگه ای باشه برای نگرانیش.
با صدای رنجون به خودش اومد و پشت سرش وارد شد و درو بست.
-همگی عذرمیخوام که دیر کردم. من هوانگ رنجون ام یکی از فرمانده های دیاموند... تماس با مارک رو لطفا وصل کن جیسونگ.
+بله.
چند ثانیه ای گذشت تا مارک هم از طریق ویس کال بهشون پیوست و بعد رنجون داشت توضیحاتی میداد که لازم بود همه بدونن!
"لازم میدونم یه سری چیزا و قوانین و توضیح بدم. با وجود اینکه قبلا ممکنه چندتاش رو فهمیده باشید ولی دوباره تکرار میکنم. دیاموند مثل اداره ی پلیس نیست و اشکارا عمل نمیکنه به اضافه ی اینکه هیچ وقت هیچ پرونده ای نصفه رها نمیشه به دلیل نبود مدارک کافی. انقدر پیش میریم تا حلش کنیم! وظیفه ی اصلی دیاموند نظارت به امنیت کشوره ولی نه از لحاظ دزد های خیابونی و این چیزای بچگونه. ما جلوی خلاف های بزرگ کشور رو میگیریم. به عنوان مثال سال 2013 وزیر اطلاعات خیلی زیرکانه یه سری اطلاعات محرمانه رو به رسانه ها میداد و پخششون میکرد و این شد پرونده ای که پلیس از پسش بر نمیاد پس به عهده ی دیاموند گذاشته شد. کسی که پلیس نتونست توی هشت ماه حتی یه سرنخ ازش پیدا کنه رو دیاموند توی چهار هفته بازداشت کرد و بعد به محکمه فرستاد و سرشو برد بالای دار! متوجه شدید؟ کار دیاموند جلوگیری از فساد توی کشور به دست مسئولینه و این سازمان توی سال 2012 توسط رئیس جمهور و کاملا به صورت مخفیانه تاسیس شده. دیاموند چهار زیرمجموعه ی اصلی داره. دیاموند دریم، دیاموند وان تو سون، دیاموند یو، دیاموند وی وی.
دریم قبلا زیرمجموعه ی اعضای کوچیک تر بود و هفت نفر و شامل میشد ولی الان قصد داریم اعضای ثابت براش مد نظر بگیریم که شش نفر حاضر در اتاق و مارک هستن. دیاموند وان تو سون شامل ده نفره که هشت نفر از قبل مشخص و دو نفر دیگه مارک و دونگهیوک هستن. لیدر دیاموند وان تو سون بعدا با شما دو تا جلسه میزاره. وی وی که هیچ کدومتون رو شامل نمیشه و برای اعضای تایلندی و چینی گروهه. و اما دیاموند یو که اعضای مشخصی نداره. یعنی برای هر پرونده، افرادی که حس میکنیم میتونن با هم متحد تر و افرادی که احساس میشه توانایی بیشتری توی اون پرونده دارن انتخاب میشن. مثلا دو نفر از دریم، سه نفر وان تو سون و دو نفر وی وی. اعضای قبلی دریم خودشونو معرفی میکنن و بعد شما خودتونو معرفی میکنید و طبق سن هرکس بزرگتر باشه لیدر دریم میشه."
-من ژونگ چنلو ام. چینی ام و متولد 22 نوامبر 01 ام. فرمانده ی بخش نظارت به عملیات دیاموند دریم منم.
-من پارک جیسونگ ام. کره ای ام و متولد 5 فبریه ی 02 ام. فرمانده ی بخش کامپیوتر دیاموند دریم ام.
-اسم منم که میدونید. رنجون ام. متولد 23 مارس 00 ام و فرمانده ی بخش عملیات ها ام.
حالا نوبت اعضای جدید بود که خودشونو معرفی کنن:
-من لی جنو ام. متولد 23 اپریل 00 ام.
-لی دونگهیوک ام. متولد000606 ام.
-نا جمین. 000813 ام.
-منم مارک لی ام. 2 اگوست 99 ام.
رنجون دوباره به حرف اومد"امیدوارم متوجه شده باشید. از اونجایی که از قبل زیرنظر داشتمتون، اینکه فرمانده ی چه بخشی میشید مشخصه. جنو... تو در کنار من فرمانده ی عملیات هایی. دونگهیوک..."
هیوک وسط حرفش پرید و گفت" ببخشید که حرفتو قطع میکنم ولی همه منو هچان صدا میکنن. ممنون میشم شما ام هچان صدام کنین."
و این صدای رنجون بود که دوباره داشت با ملایمت تمام حرف میزد" اوه! اوکی هچان. تو ام فرمانده ی عملیات و بخش کامپیوتری ای. جمین، نظارت به عملیات ها و چیدن سناریو های حمله ها به عهده ی تو هست. و اما مارک هیونگ، لیدر ای و بخش نظارت و چیدن سناریو های حمله. همه متوجه شدید؟!"
صدای بله گفتن همه شنیده شد و بعد رنجون نشست تا گپ و گفتی با هم داشته باشن و بیشتر اشنا بشن.
ولی ظاهرا افراد سیاه پوشی که به دستور لی هوانگمین پشت در بودن علاقه ی زیادی به بیشتر منتظر وایستادن پشت در نداشتن پس... ناگهان در با صدای بلندی باز شد و ده ها ادم مصلح سیاه پوش وارد شدن...!
.
.
.
حیحی•-•
سلام•-•
امیدوارم بلک شاین و دوست داشته باشین. هیچ حرف خاصی ندارم فقط خواستم بگم آپ روز سه شنبه هاست•-•
لاوتون•-•♡