part 1

117 12 0
                                    

     یک ماه پیش همه کارمندان شرکت W که در طبقه های زیر زمین کار میکردن ناپدید شدن. دوربین مداربسته های این طبقه ها خراب شده بود و در دوربین های دیگه هیچ فیلمی از خارج شدن کارمندها نبود.

     ساختمان رو برای انجام تحقیقات تخلیه کردن. یک گروه ویژه پلیس به طبقه های زیر زمین فرستاده شد. بعد از گذشت ۳ روز و ۱۶ ساعت اون ها هم ناپدید شدن.

     از این اتفاق یک ماه می‌گذره و پلیس به نتیجه ای نرسیده. به همین خاطر برای حل این پرونده به طور مخفی با چندتا از کارآگاه ها صحبت کردند.

     پیراهن آبی چهارخونه ام رو با شلوار مشکلی تنم کردم. ۴ تا از دکمه های پیراهنم رو باز کردم. یه بارونی مشکلی بلند روش پوشیدم.

     امروز 20 سپتامبر من کارآگاه شیائو جان برای تحقیق روی پرونده W به فلورانس ایتالیا رفتم. هوا گرگ و میشه. بوی خاک در هوا پیچیده. ابر های سرکش آسمان رو احاطه کردن و پرتو های نور خورشید نمی‌توانستند بر ان ها غلبه کنن.

     وارد ساختمان قدیمی شدم. هر گوشه سالن کسی در حال انجام کاری بود. بعد از شناسایی هویتم به طبقه دوم رفتم. به سمت سالن چپ رفتم. دیوار هاش از جنس سنگ های کرمی بودن. در قهوه ای رنگ بزرگ را باز کردم و وارد شدم.

     ۴ اتاق وجود داشت که درهایشان باز بودن.  توی اتاق اول چند نفر داشتند درباره گم شدن اون گروه پلیس صحبت و استدلال میکردن. جلو تر رفتم. توی اتاق بعدی همه مشغول کار با کامپیوتر بودن بعضی ها هم غذا می‌خوردن.

     کمی جلوتر رفتم. یه اتاق سوم رسیدم. همه در سکوت مشغول کار روی پرونده بودن. روی مبل چرم قهوه ای که جلوی میزی چوبی بود نشستم. شعاع نور خورشید هنوز داشت همه سعی اش رو میکرد که ابر ها رو کنار بزنه ولی در مقابل این اقیانوس پهناور تلاش هایش بی فایده بود.

     دفترچه ام رو باز کردم و دوباره همه اطلاعات رو مرور کردم. ۱۰ دقیقه ای میشد که مشغول کار روی پرونده بودم. حس کردم کسی رو به روم نشسته. سرم را بالا اوردم. نگاهم با نگاهش گره خورد.

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Aug 25, 2022 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

ماه تاریک | Dark MoonWhere stories live. Discover now