part 1

4.7K 428 55
                                    

جینگیل مینگیلی های من قبل از خوندن انگشت مبارک را روی ستاره قرار دهید 😘😘😘😍😍😍😍😂😂😂

÷=÷======÷=÷=÷=÷=÷=÷=÷=÷=÷=÷=÷=÷=÷=÷=÷=÷=÷=÷=÷=÷=÷

Jimin = رزییییییییییی تقلببببب نکنننن

Rose= یاااااا من کجا تقلب کردم

Jimin = دروغگو من خودم دیدم یه دونه اضافه رفتی جلو

Rose = نخیرم من تقلب نکردممممم

Jimin = اوممم اصن دیگه قهرم

Rose = غلط کردم غلط کردم باشه اصن تو درست میگی

رزي و جیمین درحال منچ بازی کردن بود و در حین بازی باهم حرف میزدن و میگفتن و میخندیدن و در کل خیلی خوشحال بودن

Lisa = هی هی بچه ها اونجا رو

Jimin = پیس پیس بچه ها این کیه دیگه

جونگکوک با چند تا بادیگرداش وارد حیاط پرورشگاه شدن
هرکسی با دیدن جونگکوک دست و پاش شروع به لرزیدن میکرد البته اگر اونو میشناختن
Rose = فاکککک جیمین تو اون رو نمیشناسی ؟؟

Jimin = نه😐

Rose = بلند شو جیمین بلند شو بریم تو اتاق برات توضیح میدم

Jimin = باشه

جیمین و رزي سریع بلند  شدن و سمت اتاقشون رفتن ....

Jimin = خب توضیح بده اون کیه ؟

Rose = وای جیمین خیلی میترسم خدای من تو اینو نمیشناسی ؟ اون جئون جانگکوکه پادشاه خون آشام ها خدای من اون یه سادیسمیه که لنگه نداره هرشب با یه زن می‌خوابه روز بعدش میکشتش  وایییییییی نمیدونی جیمین نمیدونی میگن با دشمناش کاری میکنه که حتی آدم با تصورش هم عقلش رو از دست میده

جیمین که با بهت و ترس به رزي خیره شده نمی‌دونست چی بگه ...

Rose = هییی جیم کجایی

جیمین به خودش اومد و با ترس به رزي گفت

Jimin = واییییییی رز چه غلطی کنیم بنظرم بیا یه امشب رو اینجا رو بپیچونیم

Rose = آره آره موافقم بپر وسایلاتو جمع کن

Jimin = اوک

((دفتر مدیریت پرورشگاه ))

مدیر پرورشگاه = خب جناب جئون میفرمودید

جونگکوک همونطور که به صندلی تکیه داده بود و جام شراب رو دست گرفته بود گفت

Jungkook = گفتم قصد دارم یکی از بچه های اینجا رو به فرزند خوندگی بگیرم

مدیر پرورشگاه = عامم ب ب بله بله اگه ما مایلید بچه های اینجا رو بهتون نشون بدیم

Jungkook = نیازی نیست اسمش پارک جیمینه همین الان میخوام اون رو با خودم ببرم عااممم فک کنم خیلی واضح و صریح گفته باشم

تو  فقط بیبی کوچولوی منی 🔞Where stories live. Discover now