why you are laughing:)

8 1 1
                                    

دیروز یکی از همکلاسیام اومد گفت چطور میتونی تو این شرایط بخندی و شادی کنی؟!
برام سنگین بود
لبخند زورکی زدم
و افکاری که میتونست منو به سرد ترین آدم ممکنم کنه یادم اومد که یه لبخند دیگه زدم تا نیاد سمتم
توی طول کلاس چند سال قبلمو قبل از اینکه پیدا شده بود رو به یادم آوردم
تلخندی اومد رو صورتم و اون روزایی که از ته دل واقعا می‌خندیدم یادم اومد
وسط درس رفتم دستشویی تا تنها باشم و بتونم ماسکمو از روی صورت زشت و غمگینم در بیارم تا بتونم خودمو با باریدن خالی کنم !

moon 🌒Where stories live. Discover now