به صورتش در آینه نگاه کرد، خسته بود، از همه چی، از تئاتر، از نمایش و بیشتر از هر چیزی از خودش.
انگشتهایش رو بر لبهایش گذاشت و با نگاهش تمام اجزای صورتش رو در آینه گذروند، چهرهی واقعیش زیر گریم پنهان شده بود، به چشمهایش رسید، تنها چیزی که انگار هنوز خودش بود... هنوز همون سیاهی عمیق.
سرش رو پایین آورد و دوباره مسیج کای رو خوند:- باشه عزیزم، تو سالن منتظرتم
با عصبانیت دستهایش رو محکم بر صورتش کشید و به آرایشی که پاک نمیشد و فقط پخش میشد، خیره شد. تصویرش در آینه با پر شدن چشمهایش، محو و تار شد.
دستمالی از روی میز گریم جلوش برداشت و با خشونت روی صورتش کشید، اینقدر این کار رو تکرار کرد تا پوستش به گزگز افتاد.
دستمال از دستش گرفته شد:- داری با صورت قشنگت چیکار میکنی سهونی؟
سکوت کرد. سوهو دستمال رو از دستش گرفت و به آرومی و مانند نوازش شروع به پاک کردن گریمش کرد و ادامه داد:
- عالی بودی
با حرفی که شنید نگاهش رو در آینه به سوهو دوخت
- نه فقط امشب، همهی شبهایی که روی صحنه بودی، همیشه چشمهام به تو بود، صحنه باید مال من و تو میشد، اون بازیگر زن بینمون اضافه بود
سهون لبخند کجی زد، بلند شد و شروع به باز کردن دکمههای پیراهن اجراش کرد و همزمان با رد کردن بافت مشکی یقه اسکیاش از سرش گفت:
- الان جایی کار دارم و نمیرسم به جشنمون بیام... ولی آخر شب میبینمت.
- چرا نه؟ جشن اتمام تئاترمونه و تو بازیگر اصلیای
- بودم...
سهون زیر لب گفت. بوسهی سطحیای رو لبهایش نشست و چند لحظه بعد صدای بسته شدن در رو شنید. شلوار مردونهاش رو پوشید، بوتهای بلند نمایشش رو با نیمبوتهای مشکیاش عوض کرد و از اتاق بیرون اومد. حوصله دیدار با مردمی که در سالن اصلی منتظر دیدنش بودند رو نداشت، حتی نمیخواست با کسی روبهرو بشه.
با قدمهای بلند و نه چندان قویای به سمت سالنی رفت که یک ماه شاهد اجراهاش بود، هر قدم که به سالن نزدیکتر میشد از آرامش ظاهریش کم و به آشوب درونیاش اضافه میشد.
از در بکاستیج وارد سالن شد، روی صحنه و پشت پرده بلند قرمز ایستاده بود، صحنهایی که ساعتی پیش شاهد آخرین اجرای تئاتر و حالا شاهد اتمام نمایش زندگیاش بود.
اهرم رو فشار داد و پرده نمایش کنار رفت. سرش رو بالا گرفت و کای رو دید، نشسته بود، طبقه پایین، تنها، رو همون صندلیای که در طول تئاتر نشسته بود، ردیف اول و درست مقابل چشمان سهون.
![](https://img.wattpad.com/cover/332407702-288-k191715.jpg)
YOU ARE READING
Love Elsewhere
Fanfictionنمایشی از عشق بر صحنهی تئاتر 🎭 وانشات: عشق در جایی دیگر كاپل: سکای, کایهون ژانر: درام، رومنس، انگست، شاعرانه نویسنده: Light