Recommend song for this part: playdate cbx
سهون لبخندی از روی رضایت زد
_سهونی همیشه میدونه چجوری دل خرگوش برفیشو ببره+این فقط تویی که بعد از اینهمه وقت قرار گذاشتن هنوزم همیشه دلبری میکنی اوه سهون! راستی بعد از غذا خوردن چیکار کنیم هونا تو ایدهای داری؟
_اومممم منم داشتم فکر میکردم ولی ندارم.
+خب پس اون موقع نظرت چیه با هم کتاب بخونیم؟
_کتاب؟ باشه!
بعد از خوردن غذا و شستن ظرفا سوهو به سمت قفسهی کتاباش رفت. اکثرا اون کتاب هارو خونده بود و البته که بیشترشونو همراه با سهونی خونده بود.
یکی از سرگرمیهاشون بود، اینکه با هم کتاب بخونن.
نگاهی به پایینترین قفسه انداخت و چشمش افتاد به کتابی که تازه خریده بود.
•لازم نیست برای همه خوب باشی•
این یکی از کتابایی بود که بکهیون توی ولاگش خونده بود و سوهو به خاطر موضوع جالبش اونو خریده بود ولی فرصت خوندنشو پیدا نکرده بود.
کمی خم شد و اونو از قفسه بیرون کشید و وقتی برگشت که بره سهون رو روبهروی خودش دید
+یا سهونا چرا اینجا وایستادی ترسیدم. بیا بریم اینو بخونیم
_منتظر بودم بیای دیدم نیومدی برای همین خودم اومدم اوه بالاخره انتخاب کردی؟
اسمش اشناست این همونه که بکهیون هیونگ تو ولاگش خوند؟
+اره نکنه قبلا خوندیش تنهایی؟؟
_نه نخوندمش بیا بریم الان با هم بخونیمش بعد دستای سوهو رو قفل دستای خودش کرد و به طرف کاناپه کشوندش
سهون رو کاناپه نشسته بود و سوهو هم رو پاهای اون نشسته بود و دستای سهون دور شکم سوهو قفل شده و محکم بغلش کرده بود. کتاب دست سوهو بود و با هم کتاب رو میخوندن
همونطور که سوهو داشت تیکه پرتقالی رو از ظرف کناریش برمیداشت و میزاشت دهنش گفت
+کتاب باحالیه کاش زودتر میخوندیمش
_اوهوم عزبزم هر وقت خوندی بزن صفحه بعد
سوهو سری تکان داد و یه تیکه از پرتقال رو گذاشت دهن سهون
حدود یک ساعت و نیم بود که توی همین حالت داشتن کتاب میخوندن
_میونا پاهام درد گرفت نظرت چیه کنارم روی کاناپه بشینی
سوهو سرشو به طرف سهون چرخوند
+ سهونا باید زودتر میگفتی،میانه
و از روی پاهای سهون پا شد و کنارش نشست
سهون دستشو توی موهای نرم سوهو فرو کرد و اونارو نوازش کرد_میگم...نظرت چیه بقیهشو بعدا بخونیم؟؟
+اوهوم موافقم منم منتظر بودم تا همینو بگی
بعد کتاب رو بست و روی میز گذاشت
سهون روی کاناپه دراز کشید و سرشو روی پاهای جونمیون گذاشت.
+اومو سهونی من خوابش میاد؟
بعد دستشو روی گونهی سهون گذاشت و اروم اونو نوازش کرد و لبخندی به صورت خوابالود سهون زد.
_اوهوم خوابم میاد بیا بریم بخوابیم میونا
سوهو سری تکان داد و نگاهی به ساعت انداخت
⏰:4:33
دستشو زیر سر سهون گذاشت و بلندش کرد
+پاشو بریم تو اتاق بخوابیم
_باشه پرنس بانی
•
•
•
•
•سوهو اروم چشماشو باز کرد. یکم پیش تو اتاق توی بغل هم به خواب رفته بودن
لبخندی به سهون که وقتی خواب بود صورتش خیلی معصوم به نظر میرسید زد و اروم بدون اینکه اونو بیدار کنه بلند شد و گوشیشو برداشت⏰:6:48
خواست از اتاق بره بیرون که سهون صداش زد
_میونا
+سهونا بیدار شدی
_ارهاز روی تخت بلند شد و به طرف سوهو اومد و بغلش کرد
+یا هونا تا همین دقیقه پیش تو بغل هم بودیم دیگه
_من میخوام 24/7 به دوست پسرم بچسبم و بغلش کنم نمیشه؟
سوهو لبخند گرمی زد
+میشهبعد از شنیدن تاییدیه میونیش، اونو بیشتر تو بغلش فشرد به طوری که سوهو داشت توی بغلش حل میشد
+سهونا
_هوم؟+به نظرت اگه فردا چانیول یا کای نیان
_میتونیم تا یه مدت سوژهش کنیم و اذیتشون کنیم+هی سهون چرا میخوای هیونگاتو اذیت کنی
_چون میونی من رو اذیت میکنن و تو هم چیزی نمیگی برای همین دوست پسرت انتقامتو میگیره
سوهو با دیدن چهره و لحن جدی سهون خندش گرفت
_میونا چرا میخندی من جدیم
+اینکه میگی انتقام... اذیت کردناشون فقط دست انداختن و شوخیه هونا چرا جدی میشی
_چون خرگوش منو دست انداختن
+آیگو چقدر خوشحالم که تو رو کنار خودم دارم هونا
_من خیلی بیشتر خوشحالم که تو مال منی...میونیخب بچهها این پارتم تموم شد✨🐇
امیدوارم دوسش داشته باشین و اگه نظری انتقادی پیشنهادی دارین توی کامنتا بنویسین
ممنونم از اینکه تا اینجا همراه من بودین🐰🐥
فکر کنم این فیک از اون چیزی که فکر میکردم طولانی تر بشه😅
در هر حال خوشحال میشم حمایتم کنین🥺🌷
![](https://img.wattpad.com/cover/335987221-288-k261803.jpg)
YOU ARE READING
behind of the love shot dance practice behind🍷🥀
General FictionShort story🌷 Main Couple:hunho Other couples: chanbaek , kaisoo A short part of the story:^~^ بعد از دیدن بولی شدن دوست پسرش توسط چانکای سریع تایپ کرد ''سهون: چانیول و جونگین منتظرم که ببینمتون دو روز دیگه^•^ ژانر: فلاف,کمدی,اسلایس آف لایف,رمنس