last part~

439 113 70
                                    

پوکر به شخص پشت در زل زد،دیگه حضور رو عصابش براش عادی شده بود
خیلی وقت بود از دست این دونفر آرامش و تنهایی نداشت

+هیونا هنوز نیومده...برو بعدا بیا

بیحال گفت و درو به روی دختر بست اما هنوز کامل بسته نشده بود که دست کوچیک و باریکش بین در قرار گرفت و سریع به عقب هلش داد

"اوپا من به خاطر اون دختره شل مغز نیومدم،اومدم به تو سر بزنم

توی چشمای چانیول "آره منم گوشام درازه" پررنگی نوشته شده بود
اهمیتی نداد،درو کامل باز کرد و بلاخره خودشو توی خونه انداخت،کفش پاشنه بلندش رو از پاهاش در آورد و جلوی چشمای کلافه چانیول پاپوش صورتی رنگش_که خیلی وقت بود تو خونه یول جاساز کرده بود_پوشید
لبخند مصنوعی ای زد و از راهروی ورودی گذشت و بدون توجه به چانیول وارد پذیرایی شد

"اوپا دوست داری واست چی درست کنم؟

یول کلافه از رفتارای حال بهم مینجونگ شونه هاشو جمع کرد و خودشو روی کاناپه انداخت

"منظورت اینه که هیونا چی دوست داره؟فک کنم غذای مورد علاقه اش مرغ تنده

مینجونگ پشت چشمی برای اوپای قد بلندش نازک کرد،وارد آشپزخونه شد اما هنوز دستش به یخچال نرسیده بود که زنگ خونه به صدا در اومد
با حدس شخص پشت در نیشش ناخواسته شل شد،هیجان زده خودشو به آیفون رسوند
با دیدن شخصی که منتظرش بود لبشو محکم گاز گرفت و دکمه آیفون رو فشار داد

منتظر پشت در وایساد و چندتا نفس عمیق کشید تا ضربان قلبش عادی بشه،چندتا سیلی آروم به گونه اش زد تا لبخندش از بین بره و توجهی به نگاه های تمسخرآمیز چانیول نکرد.
بلاخره زنگ در اصلی به صدا در اومد،دستشو روی قلبش گذاشت،نفس عمیقی کشید و با اخم مصنوعی درو باز کرد

دختر پشت در که انتظار دیدن دوست عزیزش رو داشت،لبخند گشادی روی لبش بود و کیسه دستش با هیجان جلوی در تکون میخورد.

"سلام چانی...اه بازم تو!

با دیدن مینجونگ دستی که کیسه داخلش بود اومد پایین،لبخند روی لبش از بین رفت و جاش رو به اخم کمرنگ داد

"چه خبرته هرروز اینجا پلاسی؟

مینجونگ مثل همیشه حاضر جوابی ای کرد اما اجازه داد قلبش با دیدن استایل جدید و جذاب هیونا تند بزنه و واسش قربون صدقه بره
تیشرت آستین حلقه ای مشکی پوشیده بود،شلوار جذب همرنگ تیشرتش پاهای باریکشو به رخ میکشید و آل استار سفید استایلشو تکمیل کرده بود

هیونا غرغری کرد و دختر قد کوتاه رو به عقب هل داد،وارد خونه شد و مستقیم سمت چانیول که تو جای همیشگیش یعنی کاناپه دونفره لم داده بود پرواز کرد

"سلام چانیول،دلم واست تنگ شده بود!

با حالت دراماتیکی گفت و گردن یول رو بین بازوهاش فشار داد

𝐘𝐨𝐮'𝐫𝐞 𝐀𝐝𝐨𝐩𝐭𝐞𝐝Where stories live. Discover now