خوابگاه... 🔞❤️

502 54 8
                                    

<ووت و کامنت فراموش نشه >

کاپل:taejin
ژانر:smut،Romance

پارت:1

(هشدار:به دلیل اسمات اگر دوست ندارید و مناسبتون نیست یا سنتون کمه لطفا نخونید)

_______________________________________

مربی جلوم ایستاده بود و همه بچه ها هم گوشه ای تمرین میکردن...
و منم گوشه ای دنس خودم رو تمرین میکردم.

حتی از روی عمد هم بیشتر قوسی به کمرم دادم و با آهنگ همزمان به بدنم چرخشی میدادم 
با عشوه گری خم شدم و روی زمین نشستم و همینجوری که بهم گفته بودن به بدنم پیچ و تابی دادم
روی این حرکت بیشتر تلاش میکردم...
.
.
.
.
روی زمین سرد که تضاد با گرمی پوست بدنم داشت، دراز کشیده بود و نفس عمیقی میکشیدم تا بعد دوساعت تمرین کمی آروم بشم، امروز حتی از روی عمد هم بیشتر برای رقصم تلاش کرده بودم.
به سقف پر از چراغ خیره شدم و یاد قهر کردنم با تهیونگ افتادم
نمیدونم قهر کردن باهاش آیا درست بود یانه ولی تنها کاری که اون لحظه تونستم کنم همین، قهر کردن بود
ولی چرا بعدش نیومد دنبالم؟ چرا نیومد! نکنه... ا.. ازم خستش شده؟ ی.. یا حالش از من بهم میخوره؟... حتی خودمم معنی این همه افکار منفی رو نمی فهمیدم.
______________________________________

فلش بک

+چرا اینقدر امشب دیر امدی؟

. جین شروع نکن...

+چی رو شروع نکنم؟ تو شروع کننده ای!

. جین من الان واقعا حوصله ندارم و خستمه.

+خستت هست؟ میخواستی نری و میخواستی دیرنیای...

. جین من امروز تمام کارهام مختل شده بود و هزارتا از کارام عقب مونده بود....

+ولی من اینقدر منتظرت نبودم اینقدر زنگت نزدم... که الان اینو بگی که چی کارات مختل شده بود؟ میدونی چقدر فکر کردم؟ اصلا میدونی چقدر گریه کردم و حتی به جونگکوک هم با گریه زنگ زدم؟... یعنی اینقدر مزاحمت بودم که نتونستی جوابم بدی یا یه مسیج کوچیک....

. جین بسه خستم منم آدمم یکمی درک کن! الانم که اینجام چیزی نشده چرا اینقدر بچه بازی در میاری؟

+بچه بازی؟ نگران تو بودن برای تو بچه بازیه؟

. نه منظورم این نبود...

+بسه حرفی که نباید میزدی رو زدی ولی یادت باشه اگه بخوام بچه بازی در بیارم اینجوری نیست... حسادت رو به جنون میکشم ته ته ام...

TAEJIN BOOKWhere stories live. Discover now