Part 13

352 122 155
                                    

به محض این که ماشینش رو کنار ساختمان بلند بالایی که مقابلش بود متوقف کرد، برای لحظه ای شک کرد که درست اومده باشه و با تردید دوباره لوکیشن رو چک کرد اما اشتباهی پیش نیومده بود. جونگین دقیقا توی همین خونه بود ولی همچین جایی چی کار می تونست داشته باشه؟

با کلافگی موبایلش رو از روی داشبورد برداشت، بدون معطلی با شماره جونگین تماس گرفت و بعد از چند ثانیه صدای ضعیفش تو گوشش پیچید.

"چـیـه؟"

از لحن طلبکار جونگین تعجب نمی کرد، به اندازه کافی ازش شناخت پیدا کرده بود که این رفتارها از نظرش طبیعی باشه ولی حداقل انتظار داشت حالا که اومده کمکش کنه یکم ملایمت به خرج بده ولی از یه آدم مست که حواسش سر جاش نیست، نباید توقع زیادی داشت.

"من به آدرسی که فرستاده بودی رسیدم، همچین جایی چیکار می کنی جونگین؟ کسی به زور تو رو آورده اینجا؟"

شنیدن صدای جدی سهون زیر گوشش باعث شد اخم هاش تو هم بره. به سوال هایی که ازش پرسیده شده بود هیچ توجهی نکرد و فقط یک چیز توی ذهنش بود، اگر رسیده بود چرا نمیومد اونو از این جا خلاص کنه؟

اگر اون آدم ها قبل از سهون می رسیدن و کتکش می زدن چی؟ اگر بکهیون سر می رسید و اجازه نمی داد که از این جا ببرش بیرون چی؟

"نـه خودم...اومدم...بیا منو ببر."

سهون بدون این که گوشی رو قطع کنه از ماشینش پیاده شد و به ساختمان بلند مقابلش نگاه کرد، هر لحظه بیشتر از قبل به این نتیجه می رسید که هیچ چیز این جا طبیعی نیست.

حتی اگر هفت نسلش هم شبانه روز کار می کردن نمی تونستن همچین جایی رو داشته باشن جونگین تو این خراب شده دقیقا داشت چه غلطی می کرد؟

"چطوری باید بیام اون جایی که هستی؟"

"حتی تــو هم...توهم که دکتری...بـلـد نـیـسـتـی."

جونگین با خنده و صدای کشیده‌ش گفت و سهون به سختی جلوی خودش رو گرفت که حرف بدی از دهنش بیرون نیاد، اون پسر مست بود پس فقط باید باهاش راه میومد تا بتونه از این جا بیرون ببرش.

"جونگین الان وقت مسخره بازی نیست باشه؟ منو نگران کردی...فقط بگو چطوری باید بیام پیشت؟"

جونگین خنده‌ش کم کم از روی لب هاش محو شد و برای چند ثانیه مکث کرد. امروز بعد بیرون اومدن از اون جهنم چطوری به این جا اومده بود؟ نیازی نبود زیاد به ذهنش فشار بیاره، فقط باید همون رو به سهون می گفت.

"آسانسور هفت...بعدش...بعدش تولد جی یونگ...آره...همین."

سهون همون طور که به حرف های بهم ریخته جونگین گوش می داد به سمت در ورودی رفت اما صفحه بزرگی از اعداد مقابلش بود که نشون می داد باید رمزی رو بزنه تا بتونه وارد اون ساختمون بشه.

Back To You (SeKai)Where stories live. Discover now