𝐼 𝐾𝑁𝑂𝑊

28 3 0
                                    

بعد از ترک پنجمین صحنه قتل رز سفید حالا همشون دوباره برگشته بودن اینجا؛اتاق کنفرانس سازمان پلیس مرکزی سئول!
اما اینبار کسی که مسئولیت توضیح پرونده رو داشت وویونگ نبود

-خلاصه‌ی گزارشات پزشکی قانونی هر پنج مقتول جلوی همگی قرار داده شده؛تا به اینجا قاتل ما توی به قتل رسوندن مقتولینش از هیچ روش وحشیانه‌ایی دریغ نکرده و در تمامی مراحل تلاشش بر این بوده که اونا در حین به قتل رسیدنشون عذاب کامل رو بکشند!
درباره روند مقتولین؛همون‌طوری که پیش‌بینی می‌کردیم قاتل قصد داره تمامی سهام‌داران شرکت RD رو به قتل برسونه و باعث نابودی شرکت بشه
به همین دلیل خیلی خوب می‌دونیم هدف بعدی لیستش کیه!
"کیم هونگ‌جونگ" پسر رئیس شرکت؛کسی که بعد از پدرش بیشترین سهام و دخالت رو در مسائل شرکت داره
مامور پارک و مامور چوی،من از قبل دستور دادم تا مستر کیم و پدرشون رو به خانه امن منتقل کنند اما ازتون می‌خوام بعد از جلسه برید و هر دو نفرشون بیارید اینجا و باهاشون صحبت کنید تا بتونیم ازشون توی دستگیر کردن قاتل کمک بگیریم
دکتر چوی و دکتر جئون،از شما می‌خوام تا با دقت بیشتری دو مقتول آخر رو دوباره کالبدشکافی کنید،یک حسی بهم میگه قاتل بازم از اون نوشته‌ها برامون گذاشته،اگه پیداشون کردید مستقیم بیارید پیش من و رئیس جونگ تا بهشون رسیدگی کنیم
و در آخر مامور چوی و مامور جونگ،از شما میخوام به تمامی تیمارستان‌های سئول که مربوط به بیماران روانی با وضعیت وخیم هستند برید و ازشون بپرسید که کسی با مشخصات احتمالی قاتل رو تا حالا بین بیمارانشون دیدند یا نه! مرخصید!

وقتی تمامی اعضا هر دو گروه رفتن،تازه متوجه شد اون اتاق چقدر میتونه در عین بزرگ بودن،ترسناک هم باشه

•رئیس!

با دیدن میا و سوبینی که روبه‌روش ایستاده بودن تعجب کرد

-شما چرا هنوز اینجایید؟چیزی شده؟

•خب...نمیدونم چجوری باید اینو بهتون بگم یعنی سخته

حرف زدن برای میا سخت بود و این کاملا براش مشهود بود و اگر سوبین اونجا نبود نمی‌دونست چقدر براش طول می‌کشید تا متوجه حرف میا بشه

~من و میا موقع کالبدشکافی پدربزرگ سان این نوشته رو درست زیر خنجر توی قلبش پیدا کردیم!

کاغذ خونی‌ایی که توی کاور پلاستیکی بود توجه نگاهش رو جلب کرد

-باز به اسپانیایی؟

•نوشته"امیدوارم حالا قلبت آروم بگیره!"

-خدایا.....

با کلافگی دست‌هاش رو داخل موهاش کرد و کشیدشون

-وایسید ببینم،شما دوتا چرا اینو موقع جلسه نشون ندادید؟

سوبین تکیه‌اش رو به میز مینگی داد و دست به سینه نگاهش رو به در اتاق دوخت

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Apr 18 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

𝑊𝐻𝐼𝑇𝐸 𝑅𝑂𝑆𝐸Where stories live. Discover now