Rozhan:
6:23
(الارم ساعت)
با صدای بلند ساعت دستامو روی چشام مالیدم و با بی حوصلگی ساعتو خاموش کردم
نیم نگاهی به سقف اتاق انداختم و روی تخت نشستم
چشمام بزور باز میشد ، وقتی ساعتو نگاه کردم فهمیدم فقط نیم ساعت وقت دارم اماده بشم ، ساعت ۷باید مدرسه میبودم
سریع گوشیمو از زیر بالش دراوردم چکش کردمبعد از لباس پوشیدن رفتم سمت لوازم ارایشیام تایکم اماده کنم خودمو
(📱🔉)
روژان:اوووفففف کیه الان
(نگین)
روژان:بله؟
نگین:اماده شدی؟
روژان:ساعت چنده؟
نگین:6:36دقیقه
روژان:تقریبا اخراشه
نگین:میام دنبالت باهم بریم
روژان:اوک منتظرم