Let Me Kiss It Away [Minsung]

167 23 8
                                    

Tags:

Soft and fluff - jealousy - friends to lovers - kissing

جیسونگ مست، عصبانی و کلافه بود. چشم‌هاش به شکل وسواس گونه‌ای، مینهویی که دور میز بیلیارد می‌چرخید رو دنبال می‌کردن، و پاهاش به سرعت تکون می‌خوردن.

نمیفهمید چرا انقدر روی حاضر شدن وقت گذاشته وقتی چندتا توپ رنگی از اون، برای هیونگش جذاب‌تر بودن. باقی مونده کوکتلی که درواقع سهم مینهو بود رو سر کشید و روی پاهاش ایستاد. واسه اینجا بودن و وقت گذروندن با مینهو، مجبور شده بود بیست دقیقه‌ به هم اتاقیش التماس کنه تا در عوض یه هفته ناهار مجانی، به جاش مقاله‌ش رو بنویسه. پس حالا قصد نداشت اجازه بده شبشون همینطوری به سر برسه. بدون این که حرف خاصی بینشون رد و بدل شده باشه، یا کار خاصی به جز نوشیدن و بازی کردن انجام داده باشن. حتی حاضر بود خودش رو تو دردسر بندازه ولی عوضش توجه مینهو رو داشته باشه.

نزدیک بهش ایستاد و پشتش رو به میز تکیه داد. مینهو حتی نیم نگاهی به سمتش ننداخت و جیسونگ سعی کرد در برابر وسوسه کوبیدن پاش به زمین و آویزون شدن لب‌هاش، مقاومت کنه.

"میدونی هیونگ، به نظرم نینا جدا ازت خوشش میاد."

خب این قطعا بهترین انتخاب برای شروع مکالمه نبود. حتی مطمئن نبود نینا، که دوست دوست‌های مشترکشون محسوب میشد، جدا اونطوری به مینهو علاقه‌مند باشه‌. ولی از یه جیسونگ مست چه انتظاری می‌شد داشت؟

مینهو چند ثانیه‌ای بی حرکت شد و بعدش ضربه‌ای که روش تمرکز کرده بود رو زد. "امم."

پاسخش در حد یه زمزمه بود و شاید اگه جیسونگ اونقدر نزدیک نبود، صداش در پس موسیقی ملایمی که توی بار در حال پخش بود، گم می‌شد.

"به نظرم خیلی به هم میاید." جیسونگ نمی‌دونست چرا داره این کار رو می‌کنه. درواقع ابدا به دیدن کس دیگه‌ای کنار مینهو علاقه نداشت. آخرین باری که مینهو قرار گذاشته بود، مجبور شده بود جلسات تراپیش رو از سر بگیره. شاید دوست داشت مینهو بهش اطمینان خاطر بده. حالا که دیگه مثل قبل هم رو نمی‌دیدن و سرشون با زندگیشون شلوغ بود، بهش نیاز داشت. هر چند مینهو هیچ مسئولیتی در قبالش نداشت و مجبور به این کار نبود. به هر حال اونا که رابطه‌ای با هم نداشتن.

مینهو بازم واکنشی نشون داد و جیسونگ بیشتر از قبل حرصش گرفت.

"به نظرم باید با هم قرار بذارید."

این بار مینهو متوقف شد، کمر راست کرد و چند قدمی جا به جا شد. از قضا جیسونگ نقطه مورد نظرش رو اشغال کرده، و حالا مینهو مقابلش، روش سایه انداخته بود.

جیسونگ چند لحظه فکر کردن رو فراموش کرد. مینهو با اون موهای تازه رنگ شده بلوندی که دور گردنش ریخته بودن نفس گیر شده بود. کدوم احمقی پیشنهاد داده بود موهاش رو رنگ کنه؟ احتمالا خود جیسونگ.

-' SKZ Oneshot Book '-Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin