٩ : توى اون كلاب لعنتى چى ميگذره ؟

591 13 1
                                    

خب خشگلاى خاله در عكس بالا ميتونين كندال رو با فيس ژاكلين ببينين و اينكه اديت باى مى :)
خيلى عصبانى منو اشلى توى كلاب خالى رژه ميرفتيم كه كندال يا همون ژاكلين جيغ كشيد و ما مات و مبهوت بهش خيره شديم .
ژ-لنتيا عصبانى بودنتون كمكى بمن نميكنه .
اينو گفت و رفت سمت اتاق گريم . ژاكلين اينجا قرار شد آهنگاى فرانسوى بخونه كه ريتم آروم دارن و براى اسلو دنس ( slow dance ) خوبن . البته يه شغل ديگه هم داشت كه اونم درست كردن خوراكى و انواع معجون و مشروب بود .
پشت سر ژاكلين حركت كرديم . يه لنز طوسى براى خودش گذاشت و يه مژه مصنوعى بلند و پرپشت گذاشت و كلى ريمل حجم دهنده زد . يه خط چشم كه يكم كلفت بود و زير مژه ها قايم شده بود . يه خال كوچيك رو گونه سمت راستش گذاشت .
با يه وسيله سبز رنگ كه شبيه سيب بود لبشو خيلى گنده تر كردو رژ حج دهنده زد .
موهاشو فر كرد و يه لباس مشكى ساده پوشيد كه يه طرفش بدون آستين بود و يه طرفش آستين بلند داشت  . يه شيشه عطر فرانسوى رو برداشت و روى خودش خالى كرد . عطر خيلى تند بود و البته بوى فوق العاده اى داشت .
منو اشليم كارى نكرديم و فقط از عطراى victorias secret و gucci زديم .
طبق معمول كلاب شلوغ بود و همه داشتن ميمالوندن . قرار شد ژاكلين آهنگا رو بخونه .
صداش بد نبود ولى يه Auto Tune ( صدا رو قشنگتر ميكنه و اكثر سلب ها ازش استفاده ميكنن ) به ميكروفنش اضافه كرديم .
قرار شد اون شب استيو ايوكى كه يه دى جى فوق العاده فان بود جاى من بياد .
اشلى هر اتفاقى كه بيوفته ما با هميم و از هيچ چيز نميترسيم .
سرشو به نشونه موافقت تكون داد و من يه بوسه طولانى ازش گرفتم .
آروم دستشو گرفتم و نوازش كردم . لعنتى اون ميترسه . اين كاملا از قيافش معلومه و اينكه خيلى او لبخند الكيش رو مخمه .
آروم رفتيم سمت بار . امشب خلوت بود و زياد نوشيدنى سرو نميشد . يه جورى كسايى كه تو بار كار ميكردنو دست به سر كرديم . آنوار هم اونشب تو بار نبود .
منو اشلى با دقت به نوشيدنى ها نگاه كرديم و من هر لحظه دست اشليو بيشتر فشار ميدادم .
ا - روبى ، اين مشروب روش نوشته جوكر و شعار هميشگيشم نوشته : ( Let's Play ) ولى ليوانش براى يه مشروب ديگست و اين بايد الكل ٤١ درصد باشه ولى اين ٦٠ درصده از روى بوش فهميدم .
آروم بطرى رو كشيدم و ديدم نوشيدنى ها كنار رفتن و يه سالن بزرگو تاريك جلومون بود وقتى رفتيم تو در سالن بسته شد و اشلى بطرى رو روى يه جاى مشعل نگه داشت كه دوباره با كشيدنش در باز شه .
خيلى آروم حركت ميكرديم و اشلى چراغ قوشو در آورد .
همه جا سرد و نمناك بود و يهو جسم سرد كايلى رو كه فقط لباس زير داشت يه گوشه پيدا كرديم . ضربان قلبش خيلى كند و نامنظم ميزد . و نفس هاى كشدارى داشت . لعنتى اون داشت جون ميداد . آروم بلندش كردم و اشلى اونو با يه پارچه بلند كه توى ساكش بود پوشوند و بهش يكم آب پرتقالى رو كه توى ساكش بود داد .
حس كردم كم كم پوستش از حالت كبود داره به زرد ميرسه و اسن يعنى حالش بهتره.
ك- من .. من خيلى حالم بده
ميدونيم كايلى ولى ما بايد تا آخر اينجا رو بريم و ببينيم چه خبره .
تا آخر سالن كه رفتيم ديديم تايگا يگوشه زخمى و بيهوش افتاده .
كايلى با گريه : ت ... تايگا منو پيدا كرده بود و اون لع .. لع .. لعنتيا انقد زدنش تا بيهوش شد .
تايگا رو اشلى گرفت و منم كايلو گرفتم . خب راستشو بخواين من به تايگا حسوديم شد كه اشلى چقدر اونو با لطافت داره راه ميبره و حس ميكنم اشليم همين حسو نسبت به كايلى داشت .
تا اون در ورودى رفتيم و به ژاكلين پيام داديم .
صداى ظريف ژاكلين كه با كلى روغن زيتون و تمرين و البته Auto tune صاف شده بود پيچيد كه از همه عذرخواهى كرد .
وقتى صداى پاشنه هاى ژاكلين نزديك شد صداى بلند موسيقى مكزيكى فضا رو پر كرد و البته جيغ و داداى مردم ك حسابى داشتن خوش ميگذروندن .
ژ- اوه فاك كايلى تو چرا اينطورى شدى ؟
ك-تو ديگه كى هستى ؟
ژ-تو خواهرتو نشناختى ؟
ك-ك...كندال ؟؟
تو چشم هردوشون اشك جمع شد و كندال از كيف دستى كوچولوش جاى لنزشو در آورد و لنزشو برداشت تا اشك چشمشو اذيت نكنه . اون دو تا خواهر تا يه مدت طولانى همو بغل كردن .
و منو اشلى با لبخند همو نگاه كرديم كه البته من تو ذهنم داشتم به يه سكس عالى فكر ميكردم 😂😐
من هفته بعد پريود ميشم پس مجبوريم فقط همو ببوسيم .
تايگا آروم و به سختى بلند شد و كايلى رو بغل كرد . اون صحنه قشنگترين و رمانتيك ترين صحنه اى بود كه تا به حال ديدم .
كندال يا همون ژاكلين فيك موهاشو در آورد و من فهميدم اون كلاه گيس بوده .
اين كلاه گيس بود ؟؟؟؟
كن - انتظار نداشته باش موهاى خوشگلمو از بين ببرم .
هممون خنديديم .
حالا چطورى بريمم ؟
كندال به فيس ژاكلين برگشت .
كن - مسئولاى بار دارن سرويس دهى ميكنن و استيو ايوكى حسابى حواس ملتو به خودش جمع كرده .
سريع اون بطرى رو كشيديم و رفتيم بيرون و سوار ماشين شديم .
معلوم نيست توى اون كلاب لعنتى چى ميگذره ؟
كن - من ميخوام بفهمم كه اين كار كى بوده و مطمئنم فرداشب مشخص ميشه .
ا - ولى گرفتن كايلى خيلى آسون بود اين يعنى هدفشون ترسوندن كندال بوده و نه اذيت كايلى .
ك - درسته ، اونا با من كارى نداشتن و فقط لباساى منو گرفتن كه شما فكر كنين به من تجاوز شده . اونا يكم بهم آبو غذا دادن و اونجا خيلى كثيف و سرد بود .
نميدونم چجورى ولى تايگا صبح منو پيدا كرد و انقد زدنش كه بيهوش شد و من فهميدم كه قضيه چى بوده .
كندال با دم شير بازى نكن . مطمئنم اگه دوباره برگردى اونجا برات دام پهن ميكنن .
كن - نميشه كايلى نميشه . من بايد اون شخصو به سزاى كارش برسونم .
ا- اين يعنى قبلا هم تو كلاب از اين موردا داشتيم .
من فقط سوالمو دوباره زمزمه كردم : واقعا توى اين كلاب لعنتى چه چيزى ميگذره ؟
رسيديم خونمون . من ميخواستم تا تموم شدن كار كندال و كايلى اونا پيش ما باشن .
رمى و تيلور تكست دادن كه به كت واك پاريس رفتن و كارولو ملانيم رفتن خونه دوست پسراشون .
كندال ؟
كن - بله عزيزم ؟
الان تو پاريس فشن شوئه ؟
يه لحظه توى چشماى كندال اشك رو احساس كردم
كن - آره و من نتونستم برم ولى حتما دفعه بعدى ميرم .
ك - بخاطر من نتونستى برى متاسفم .
كن - نه كايلى تقصير تو نيست . تقصير كسيه كه با من دشمنى داره و تو رو هم اذيت كرده .
وقتى رفتيم داخل خونه جيكوب پريد بغلم .
ج - دلم برات تنگ شده بود مامان روبى .
ك - اوه تو بچه دارى ؟
من امروز اونو به فرزند خوندگى قبول كردم و واقعا هم از اينكارم خوشحالم .
جيك چرا تا ديروقت بيدار بودى ؟
ج - خب خوابم نميبرد .
ا-جيكوب ميتونى شير داغ بخورى الان برات درست ميكنم .
اشلى رفت كه شير گرم كنه و كندالم سريع از فيس ژاكلين اومد بيرون .
كن - يه فرانسوى جذاب بودن با چشماى طوسى و مژه هاى پرپشت و موى بلوند و صورتى با پيرسينگ و لب گنده و يه خال روى گونه و كلى عطر فرانسوى مال ٤٠ سال پيش خيلى سخته .
كايلى خنديد و تايگا رو بوسيد . منم رفتم براى تايگا جعبه كمك اولى بيارم .
كايلى ؟
ك - بله ؟
ميتونى زخم تايگا رو ضدعفونى و پانسمان كنى يا من انجامش بدم ؟
ك - مرسى ميتونم . فقط روبى ببخشيد كه اون شب باهات بدبرخورد كردم .
اوه عزيز دلم اشكالى نداره .
جيكوب شير رو خورد و بعد مسواك زدن تو اون اتاقى كه كارول براش درست كرد خوابش برد .
كندالم رفت بخوابه و كايلى و تايگا هم رفتن تو يه اتاق .
ا - ظاهرا تنها شديم .
يه لبخند جذاب زدم و دستمو روى رون هاى اشلى كشيدم .
ا - اوه نكن مورمورم ميشه
خنديدم و ادامه دادم . چشماى اشلى پر از هوس بود و من همچنان نميخواستم باكرگيشو بگيرم .
همينجورى كه دستامو روى پاهاش تكون دادم اون شروع كرد  به بوسيدنم .
از رونش اومدم بالاتر و دستمو گذاشتم روى اون ناحيه .
يه آه آروم و كوتاه كشيد . دوباره دستمو بالاتر بردم و رو شكمشو كلى دست كشيدم و بعد رسيدم به سينه هاش . لعنتى اونا عالى بودن . نميتونستم دست از نوازش كردنشون بردارم و آروم يه گاز گرفتم و اشلى با چشماى خمار بهم نگاه كرد .
كم كم نوازشم محكم شد و اشلى آه كشيد و بعد بالاتر اومدم دستمو روى لباش كشيدم . خيلى آروم و طولانى همو ميبوسيديم كه بوسمون تندتر شد و زبونامون تو دهنمون انگار دنبال يچيزى ميگشت .
من لب پايينى اشلى رو گاز گرفتم و موهاشو كنار زدم . بلندش كردم و رفتيم توى اتاق .
اشلى يگوشه مثل يك دختر خوب نشست و من موهاشو آروم باز كردم . سرمو بردم تو موهاش و نفس كشيدم و اون آه كشيد .
فك كنم نفساى كشدار اونو تحريك ميكنه .
به كارم ادامه دادم و اون آهش بلندتر شد .
انگشتاى كشيدمو روى صورتش كشيدم و نگاه اون پر از نياز و خواسته بود .
آروم زبونمو روى لبش حركت دادم و اون چشاشو بست .
خيلى آروم زبونمو حركت ميدادمو اون داشت ديوونه ميشد و نتونست خودشو كنترل كنه منو از روى خودش پرت كرد و محكم منو بوسيد انگار قراره تموم شم .
بعد من اشليو بغل كردم و گذاشتمش روى تخت . نميخواستم خيلى سريع با بفاك دادن من تموم شه . ميخواستم سلول به سلول بدنشو لمس كنم ولى خب نميشه همه ى سلول ها رو لمس كرد . اه چقد چرت و پرت ميگم .
اونو خوابوندم و اون يه لبخند شيرين زد .
ا-روبى تو تنها كسى هستى كه منو تحريك ميكنى و باعث ميشه من از يه دختر خوب بشم يه دختر بد وحشى .
دستشو روى سينم كشيد و لبشو گاز گرفت .
من واقعا اشلى رو بخاطر بدنش دوست نداشتم . ممكنه اينطورى فكر كنين كه من اشليو به خاطر بدن نرم و تحريك كنندش ميخوام ولى من اونو براى همه چيزش ميخوام . وقتى ميخنده يا چشاش خمار ميشه . وقتى منو ميبوسه يا ميخواد لباس بپوشه . وقتى يه عطر خيلى خوشبو و لايت ميزنه . وقتى خيلى باهوشه و تونست اون بطريو تشخيص بده . اون مثل يه رويا ميمونه .
ا - توى جذابيتم غرق شدى ؟
اوه آره بيبى گرل من .
ا - تو كه بى دى اس ام ( سكسى كه حالت برده و ارباب داره ) نميخواى ؟
اوه من دلم نمياد كه بدن ظريفتو اذيت كنم . منظورم اون بيبى گرل نبود .
نفسى از آسودگى كشيد و بغلم كرد
يه بغل محكم كه هر دومون نياز داشتيم توش عطر همو نفس بكشيم .
ا - زياد از ملاقاتمون نميگذره ولى حس ميكنم خيلى وقته عاشقتم روبى من واقعا تو رو به خاطر سكس يا بدنت نميخوام تو فوق العاده اى فقط همين .
منم داشتم به اين فكر ميكردم كه تو خيلى عالى هستى مه فقط بخاطر بدنت .
يه لبخند شيرين زد و منو بوسيد .
همينطور كه تو بغل هم بوديم آروم دستمو رو باسنش حركت دادم و اون خيلى ريز خنديد .
ا - روبى تو دستت مثل يه تيكه ابريشمه كه داغ شده .
تو هم دستت مثل پاستيله .
به مثالامون خنديديم و من دوباره باسن اشليو نوازش كردم .
بيشعور خيلى عضو خوبى از بدنه . گندست . نرمه و دستت همش ميخواد حسش كنه .
اشلى برگرد .
اون برگشت و روى سينش خوابيد .
من خيلى آروم شلواركشو در آوردم و باسنشو بوسيدم .
ا- جاى بهتر نبود ؟
نه . اين مثل يه كيك نرم و تپلههههه
ا - فك كنم بايد با باسنم ازدواج كنى .
هردوتونو به يه اندازه دوست دارم .
ا - اما اون جزوى از منه .
پس مقدار علاقه اون به مقدار علاقه تو اضافه ميشه .
ا- ديوونههه
سرمو گذاشتم روى باسنش . عااااه بننينينسنينيه . از بالش پر قو هم نرمتره .
ا- جدى ميخواى بخوابى روش ؟
الان نه . شايد يه وقت ديگه ولى اينو بدون وقتى ازدواج كرديم يا شايدم قبلش و من باكرگيتو گرفتم و مال هم شديم حتما يه آنال ( سكس از باسن :| )هم انجام ميدم .
ا- آنال درد دارهههههههه
وازلين ميزنم خوب ميشه .
ا- آههه
دوباره دستمو كشيدم روى باسنش و محكم به باسنش زدم . اشلى دردش نيومد و يه آه كشدار كشيد كه نشون ميده تحريك شده .
چند بار زدم و بعد دوباره باسنشو نوازش كردم و بوسيدم . بعد اشلى رو برگردوندم .
نوك دماغشو بوسيدم و گاز گرفتم .
دوباره آه كشيد و خودم هم همينطور چون اون سريع گردنمو مكيد .
منم گردنشو مكيدم و كلى بوسيدمش . دستمو بردم زير تاپ كراپ و ديدم سوتين نداره . دستمو همينطورى تكون ميدادم و هردومون لذت ميبرديم .
بعد خيلى آروم تا پ كراپشو در آوردم و شرتشم همينطور . اون كاملا جلوم لخت بود و مثل شب هاى ديگه ان برام مثل يك فرشته و الهه اى از يونان باستان بود .
دستمو روى رونش حركت دادم و اون مرتب آه ميكشيد .
اين زيبايى و لذت فقط مال منه و من هم فقط مال اشليم . به هيچكسى اجازه نميدم فرشته ى منو ازم بگيره .
از نوك پاش شروع كردم به بوسيدن و يه بوس گنده هم هم توى اون ناحيه ى حساس ( **خودتون ميدونين ) گذاشتم كه باعث شد اشلى خندش بگيره . بعد به شكم رسيدم و بعد به سينه . بعد از گذاشتن بوس آروم شروع كردم به خوردنشون .
اونا محشر بودن . آروم يكيو خوردم و اون يكى رو مالش دادم و اين باعث شد اشلى يه آه بلند بكشه كه مطمئنم همه شنيدن . يه صداى جيغم از اتاق كايلى و تايگا اومد .
اش- يكى تبديل به زن شد .
هردومون خنديديم و ميدونستيم كه كايليو تايگا چقد همو دوست دارن ( در واقعيت دوست داشتن 😭😭😭 )
من آروم نوك سينه اشلى رو مك زدم و بعد خيلى محكم كشيدم تو دهنم و باعث شد يه جيغ كوتاه از روى تحريك شدن بزنه .
كلى گاز گرفتم و سينش يكم كبود شد . ميخواستم كلى لاو بايت بزارم كه همه بدونن اشلى مال كيه . حتما نوبت من شه اشلى هم كلى ميذاره وانقدر كشش ميده .
قرار شد ژاكلين فقط بره كلاب و ما كلن ميتونستيم از هم لذت ببريم . امروز چهارشنبه بود و ما تا شنبه مرخصى داريم .
به سينه بعدى رسيدم و كلى لاو بايت براش گذاشتم  .
بعد دوباره شروع به بوسيدن كردم و تا گردن رسيدم و اونجا هم كلى لاوبايت گذاشتم .
بعد رسيدم به لب . طورى همو ميبوسيديم كه انگار سالهاست از هم دوريم و قراره از هم جدا شيم .
من هنوز لباس تنم بود و اشلى از روى تاپم با سينه هام ور ميرفت و من ميخنديدم .
اشلى اومد تو بغلم و شبيه بچه ها توى بغلم پناه گرفت .
دوباره رفتم توى موهاش و نفس كشيدم و اونم داشت منو بو ميكرد .
چشامون خيلى خمار بود . اشلى از يخچال اتاقمون يه اسپرى خامه آورد و يه ظرف توت فرنگى .
يه ابرومو بالا دادم و ديدم روى سينش هاش خامه ريخت و روشون توت فرنگى گذاشت
ا - بخور سير شى
من از خنده جر خوردم و حس كردم گونه هام از شدت خنده داره پاره ميشه
آروم شروع كردم به خوردن .
اين عاليهههههه خيلى خوشمزس . خوردنم تند شد و آه هاى اشليم تند و بلند شد .
بعد از تموم كردن خامه و توت فرنگى دوباره اومد تو بغلم .
ا - من دلم ميخواد هميشه همينطورى سكس داشته باشيم .
دراز كشيديم و اون توى بغلم دراز كشيده بود و كلى حرفاى عاشقانه دم گوشم ميزد و من هر لحظه بيشتر تحريك ميشدم . خدايا من چرا ارضا نميشم ؟؟؟ چرا نميتونم تموم كنم ؟
يه نگاهى به اشلى كردم كه واقعا از روى عشق بود و اونم همينجورى بهم نگاه كرد .
ا - روبى تو زيباترين و بهترين و سكسى ترين زنى هستى كه تا به حال ديدم .
خب براى تشكر از عشقم براش يه سورپرايز دارم .
چشماشو بست و من بلند شدم و اون هنوز دراز كشيده بود . من آروم زبونمو واردش كردم و اشلى چشماشو باز كرد و يه آه بلند كشيد . تند تند زبون ميزدم و اون اسممو جيغ ميزد .
يه ربع اينكارو كردم و بعد حس كردم زبونم داره از جاش در مياد .
ايندفعه اشلى منو محكم انداخت رو تخت و لباسامو سريع در آوردو پرت كرد .
خيلى محكم شروع كرد به بوسيدنم و لبامو گاز ميگرفتو و من كارى جز آه كشيدن نداشتم .
زبونشو وارد دهنم كرد و زبونامون بهم گره خورد اون زبونمو گرفت و مك زد و من حس ميكردم روحم داره به پرواز در مياد .
بعد دستاشو روى رونم كشيد و وقتى به باسنم دست زد گفت : شتتتت اين فوق العادست حالا دركت ميكنم .
اونم چند ضربه محكم به باسنم زد و بعد بوسش كرد .
شكمم رو بوسيد و آروم روش زبون كشيد .
بعد رسيد به سينم و محكم و تند ميخوردشون . كلى لاو بايت رو سينم گذاشت و بعد كلى ور رفتن باهاشون ولم كرد .
بعد كه اومد منو آروم ببوسه حس كردم انگشتاش داخلمه اون هى واردم ميكرد و بعد انگشتاشو در مياورد و ميذاشت توى دهنش .
ا- اوممم .. تو خوشمزه اى
بلند خنديدم و داشتم از خنده ميمردم .
اشلى شروع كرد به وارد كردن زبونش و اون محكم زبون ميزد و من آه هاى بلند ميكشيدم و مثل خودش اسمشو هى داد ميزدم . اون ديلدو رو گرفت و واردم شد و حركاتش محكم شده بود . ما كلى پوزيشن رو امتحان كرديم و واقعا ارضا شديم .
اشلى آروم اومد تو بغلم : هميشه مال هم باشيم خب ؟
هميشه مال هميم و خواهيم بود .
با اين حرفم چشماش برق زد و خيلى آروم منو بوسيد .
ا - الان چيكار كنيم ؟
الان بايد يه دختر بد بوگندو رو بشورم ؟
ا - اگه من بوگندوعم چرا هى عطرمو بو ميكردى ؟
شوخى كردم بابا تو خوشبو ترين آدم دنيايى .
يه لبخند شيرين اومد رو صورتش كه دلم خواست بخورمش .
ا - تو هم يه بويى دارى كه آدمو جذب خودت ميكنى و لعنتى تو خيلى منو تحريك ميكنى .
خنديدم  .
اشلى رو بغل كردم و رفتيم پريديم تو وان .
وان رو پر آب كرديمو اشلى آروم توى بغلم چشماشو بست و منم چشمامو بستم .
ا - سكس تو وان ميچسبه
اشليييييى
خنديد و يهويى برگشت و لباشو گذاشت روى لبم .
اوه لعنتى اينجاهم ميخواست منو به چالش تحريك شدن دعوت كنه . حس كردم اشلى ٤ انگشتشو واردم كرده و من ايندفعه واقعا از تحريك شدن زياد جيغ زدم .
من خيلى آروم انگشتمو وارد اشلى كردم . دقيقا ميدونستم پردش كجاست پس حواسم بود و بعد انگشتمو در آوردم .
ا - اوه اين عالى بود .
به لاو بايتامون خيره شديم و دوباره چنتاى ديگه هم گذاشتيم .
آروم دستامو روى سينه هاش كشيدمو گفتم : جز منو بچم هيچكس اينو نميخوره ها .
خنديد و من شروع كردم به خوردنشون .
ا - جدى ميخواى بچه دار شيم ؟
آره . از طريق آى وى اف . يبار من يبار تو .
ا - با جيكوب ميشه سه تا بچه .
جيكوب بزرگ شده و دردسر خاصى نداره . اون مثل بچمونه
ا - تو آى وى اف اسپرم يكى ديگه با تخمكمون تركيب ميشه اين يعنى بچمون مال يكى از ما و يه مرد ديگست
خب اگه هزينه زياد كنيم ميتونيم يكارى كنيم يه اسپرم شبيه سازى شده بهمون بدن .
اشلى لبخند زد .
موهاى همو شستيم و بعد زدن انواع نرم كننده و شامپو رضايت داديم بيايم بيرون .
لوسيونم زديم و بعد بادى اسپلش در كنارش عطر هامونم زديم .
موهاى همديگه رو كه خشك كرديم تصميم گرفتيم همونطورى لخت و زير پتو بخوابيم .
ا - من سردمه
اشلى روش اونور بود و من بغلش كردم و دستمو گذاشتم روى سينه هاش .
ا - در ه صورت منحرفى .
زدم به باسنش كه آهش در اومد
حرف نباشه !
ا - چسب
خنديديم و من چن تا بوسه روى گردنش گذاشتمو اشلى رو كشيدم تو بغلم ايندفعه روش به من بود لبخن زديم به هم و خوابمون برد ...
عاه چ پارت طولانى و درتى كيوتى بودا 😍

Love is Love ❤️ (+18)Where stories live. Discover now